English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
offer U پیشکش ارائه
offered U پیشکش ارائه
offers U پیشکش ارائه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dedicate U پیشکش
dedicates U پیشکش
presenting U پیشکش
dedicating U پیشکش
presented U پیشکش
presents U پیشکش
offering U پیشکش
present پیشکش
gifts U پیشکش نعمت
gift U پیشکش نعمت
offerer U پیشکش کننده
grant aid U کمک پیشکش
gratuitous issue U لباس پیشکش
offer U پیشکش کردن عرضه
gifts U استعداد پیشکش کردن
offered U پیشکش کردن عرضه
to make a present of U پیشکش یا تعارف کردن
offers U پیشکش کردن عرضه
gift U استعداد پیشکش کردن
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
adductor U ارائه
exposure U ارائه
b display U ارائه ب
b scan U ارائه ب
f scan U ارائه اف
f display U ارائه اف
exposal U ارائه
d display U ارائه دی
exposures U ارائه
c scan U ارائه سی
c display U ارائه سی
d scan U ارائه دی
display U ارائه
presentations U ارائه
representation U ارائه
presentation U ارائه
exhibitions U ارائه
exhibition U ارائه
offering U ارائه
displays U ارائه
displayed U ارائه
representations U ارائه
g display U ارائه جی
g scan U ارائه جی
n display U ارائه ان
n scan U ارائه ان
p display U ارائه پی
p scan U ارائه پی
ppi scan U ارائه پی پی ای
displaying U ارائه
presentment U ارائه
range bearing display U ارائه بی
shew U ارائه
m scan U ارائه ام
m display U ارائه ام
productions U ارائه
h display U ارائه اچ
h scan U ارائه اچ
k display U ارائه کی
k scan U ارائه کی
j scan U ارائه جی
l scan U ارائه ال
l display U ارائه ال
production U ارائه
j display U ارائه جی
knuckle under <idiom> U ارائه دادن
renderer U ارائه دهنده
renderable U قابل ارائه
put in U ارائه دادن
profert U ارائه سند
presentability U قابلیت ارائه
hold forth U ارائه دادن
bring forward U ارائه دادن
represent U ارائه کردن
represented U ارائه کردن
represents U ارائه کردن
tendered U ارائه دادن
presentations U ارائه عرضه
productions U ارائه ساخت
give U ارائه دادن
gives U ارائه دادن
giving U ارائه دادن
produces U ارائه دادن
tender U ارائه دادن
presented U ارائه دادن
tenderest U ارائه دادن
present U ارائه دادن
showing U ارائه اشکارسازی
misrepresentation U بد ارائه دادن
misrepresentation U بد ارائه نمودن
produced U ارائه دادن
tendering U ارائه دادن
presentation U ارائه عرضه
showings U ارائه اشکارسازی
show U ارائه نمایش
showed U ارائه نمایش
production U ارائه ساخت
shows U ارائه نمایش
presents U ارائه دادن
produce U ارائه دادن
presenting U ارائه دادن
producing U اقامه ارائه کردن
probational U ارائه مدرک ودلیل
lead proof U ارائه دلیل کردن
submit U ارائه دادن پیشنهادکردن
forthcoming U اماده ارائه دادن
submits U ارائه دادن پیشنهادکردن
putting U ارائه یا توضیح دادن
submitted U ارائه دادن پیشنهادکردن
documentation U ارائه اسناد یا مدارک
presenting bank U بانک ارائه کننده
probation U ارائه مدرک ودلیل
devil's advocate <idiom> U [ارائه استدلال مخالف]
submitting U ارائه دادن پیشنهادکردن
put U ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony U مدرک ارائه دادن
puts U ارائه یا توضیح دادن
propone U پیشنهاد کردن ارائه دادن
to put in U منصوب کردن ارائه دادن
render U ارائه دادن ترجمه کردن
renders U ارائه دادن ترجمه کردن
rendered U ارائه دادن ترجمه کردن
porrect U منبسط کردن ارائه دادن
forthcoming <adj.> U آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
imageing model U روش یا مدل ارائه تصاویر
propounds U پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege U دلیل اوردن ارائه دادن
alleges U دلیل اوردن ارائه دادن
exhibits U ارائه دادن ابراز کردن
propounding U پیشنهاد کردن ارائه دادن
alleging U دلیل اوردن ارائه دادن
exhibiting U ارائه دادن ابراز کردن
exhibited U ارائه دادن ابراز کردن
exhibit U ارائه دادن ابراز کردن
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
propound U پیشنهاد کردن ارائه دادن
submit U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
submits U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce U اقامه کردن ارائه دادن سند
produced U اقامه کردن ارائه دادن سند
produces U اقامه کردن ارائه دادن سند
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
put U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
putting U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone. U چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
puts U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
projects U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... U ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
sidekick U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors U سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
scopolamine U ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
proof of debt U سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word-perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
prompted U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
presentment U ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
innovation theory U ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
arrest of judgment U سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com