English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bio- U پیشوند وابسته به زیست یا زیستشناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bionic U وابسته به زیست سازه شناسی
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
eco-branch U شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
environmental preservation U نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
prefixes U پیشوند ها
prefixes U پیشوند
prefix U پیشوند
prefix U پیشوند
trans- U پیشوند فرا -
prosign U علامت پیشوند
dis- U پیشوند دور
label prefix U پیشوند برچسب
socio- U پیشوند هامه
agro U : پیشوند بمعنی
prepositive U پیشوند دار
anglo U پیشوند به معنی
physio U پیشوند طبیعی
Anglo- U پیشوند به معنی
Indo- U پیشوند هندوستان
EC U پیشوند برابر با ex-
label prefix U پیشوند مطلب
de- U پیشوند سوا از
physios U پیشوند طبیعی
bi- U پیشوند معادل با bio-
eco- U پیشوند محیط پرگیر
neo- U پیشوند بمعنی جدید
com U پیشوند بمعانی با و باهم
mono U پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
neo U پیشوند بمعنی جدید
Mon U پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد"
col U پیشوند بمعانی باو باهم
cons U مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
conning U مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
conned U مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
con U مخالف پیشوند بمعانی با و باهم
UN U پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
un- U پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
greco U پیشوند بمعنی یونان و یونانی
prifixal U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
pseudo U پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
pseud U پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
prifix U پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
zoos U :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
zoo U :پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک
pseuds U پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
grapho U پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
intra U پیشوند بمعنی در داخل ودرتوی و در درون و درمیان
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
turbo U پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
forth U این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
turbos U پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
abdomino U این کلمه بصورت پیشوند بکاررفته و بمعنی شکم میباشد
ab U پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
multimult U پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
kil U مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
bio- U زیست -
biogen U زیست زا
symbion U هم زیست
performance of the dam U زیست سد
subsistence U زیست
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
biomass U زیست توده
biome U اقلیم زیست
biome U زیست بوم
biomechanics U زیست مکانیک
inhabitant U زیست کننده در
biometrics U زیست سنجی
biometrics U زیست سنجش
biogenosphere U زیست سپهر
bioluminescence U زیست تابی
subsistence U مربوط به زیست
biologism U زیست شناسی
biogeography U زیست جغرافی
biogeographic U زیست جغرافیایی
subsistence U وسایل زیست
biometry U زیست سنجی
biophysics U زیست- فیزیک
viability U زیست پذیری
biosphere U زیست سپهر
biosphere U فضای زیست
biotype U زیست گروه
environment U محیط زیست
biotechnology U زیست فناوری
biopolymer U زیست بسپار
biospher U زیست کره
environments U محیط زیست
biogenosphere U زیست کره
biogenic U زیست زاییده
biologically U زیست شناختی
biological U زیست شناختی
joie de vivre U زیست شادی
homelands U زیست بوم
homeland U زیست بوم
biology U زیست شناسی
eco- U زیست بوم
worked U زیست عمل
work U زیست عمل
biogas U زیست گاز
biogases U زیست گاز
life space U فضای زیست
libidinal U زیست مایهای
biochemistry U زیست شیمی
biogenetic U زیست زادی
biogenesis U زیست زاد
subsist U زیست کردن
subsisted U زیست کردن
subsisting U زیست کردن
subsists U زیست کردن
biochemist U زیست شیمیدان
biochemists U زیست شیمیدان
biological chemistry U زیست شیمی
biosphere U زیست کره
liveware U زیست افزار
livability U زیست پذیری
biochemistry U زیست- شیمی
biological clock U زیست گشت
existence U زیست موجودیت
exvia U برون زیست
settlement U زیست گاه
settlements U زیست گاه
libido U زیست مایه
existences U زیست موجودیت
biologist U زیست شناس
libidos U زیست مایه
modus vivendi U شیوه زیست
life force U زیست نیرو
colony U زیست گاه
biological control U کنترل زیست شناختی
biomass pyramid U هرم زیست توده
geobiology U زمین زیست شناسی
proclimax U منطقه زیست جانوریاگیاهی
biological chemistry U بیوشیمی [زیست شیمی]
biologism U زیست شناختی نگری
phenology U زیست پدیده شناسی
limnic U زیست کننده در اب شیرین
saltwater U زیست کننده در اب شور
biochemistry U بیوشیمی [زیست شیمی]
environmental benefit U فواید زیست محیطی
environmentalism U محیط زیست شناسی
bioclimatology U زیست اقلیم شناسی
amylum U نشاسته [زیست شیمی]
lacustrine U زیست کننده دردریاچه
stenobathic U درعمق کم زیست کننده
biochemical catalyst U کاتالیزور زیست شیمیایی
biochron U زیست زمان جانداران
environmental impact U نشانزد زیست محیطی
environmental costs U مضار زیست محیطی
environmental conservation U حفافت محیط زیست
biocid U زیست کش مانع حیات
viable U زیست پذیر ماندنی
environmentalism U محیط زیست گرایی
limicoline U زیست کننده درساحل
eco-technology U فناوری زیست بوم
environmentalist U محیط زیست گرا
environmentalists U محیط زیست شناس
environmentalists U محیط زیست گرا
coexistent U باهم زیست کننده
environmental protection U حفاظت محیط زیست
life zone U منطقه زیست شناسی
limnetic U زیست کننده در اب شیرین
biodegradable U زیست تجزیه پذیر
environmentalist U محیط زیست شناس
human biometric U زیست سنجی انسانی
fluvial U زیست کننده در رودخانه
psychobiology U روانشناسی زیست شناختی
eco-tech U فناوری زیست بوم
to be parasitic [on] U پارازیتی شدن [زیست شناسی]
green PC U رایانه زیست بوم دوستانه
biologic U زیست شناسی معرفت الحیات
live-in U زیست کننده در محل کار
host U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
host organism U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
b.o.d U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com