English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trade U پیشه وری کاسبی
traded U پیشه وری کاسبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
professional U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professionals U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
trade secrets U فوت و فن کاسبی
trade secret U فوت و فن کاسبی
to do business U کاسبی کردن
business U دادوستد کاسبی
businesses U دادوستد کاسبی
meal ticket U راه کار و کاسبی
meal tickets U راه کار و کاسبی
well there are actors and actors U آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
vocation U پیشه
profession U پیشه
walks of life U پیشه
walk of life U پیشه
vocations U پیشه
handicraftsman U پیشه ور
avocation U پیشه
artificer U پیشه ور
calling U پیشه
careers U پیشه
careering U پیشه
careered U پیشه
career U پیشه
professions U پیشه
craftbrother U هم پیشه
crafts U پیشه
craft U پیشه
tradesmen U پیشه ور
mystery U پیشه
mysteries U پیشه
traded U پیشه
trade U پیشه
jobs U پیشه
job U پیشه
line of business U پیشه
occupation U پیشه
tradesman U پیشه ور
artisan U پیشه ور
artisans U پیشه ور
functions U پیشه
functioned U پیشه
function U پیشه
occupations U پیشه
line of business U شاخه پیشه
freelancer U پیشه ور آزاد
profession of medicine U پیشه پزشکی
the long robe U پیشه قضائی
oppressive U ستم پیشه
handicraft U پیشه دستی
jackdaws U کلاغ پیشه
jackdaw U کلاغ پیشه
pursuit U حرفه پیشه
amative U عاشق پیشه
pursuits U حرفه پیشه
amorist U عاشق پیشه
traded U پیشه حرفه
trade U پیشه حرفه
studio U پیشه گاه
practice U رویه پیشه
practice U کار پیشه
professionally U از لحاظ پیشه
supervisory U مباشر پیشه
chisel tooth دندان پیشه
studios U پیشه گاه
craft guild U صنف پیشه وران
profession U پیشگانی پیشه کار
profession U افهار پیشه و حرفه
good will U حق کسب و پیشه وتجارت
he is a physician byprofession U پیشه او پزشکی است
professionally U ازراه پیشه یاکسب
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
industries U پیشه و هنر ابتکار
career woman U زن دارای حرفه یا پیشه
career women U زن دارای حرفه یا پیشه
professions U افهار پیشه و حرفه
professions U پیشگانی پیشه کار
industry U پیشه و هنر ابتکار
to retain a freelancer U استخدام کردن پیشه ور آزاد
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
actual job [job held] [occupation held] U پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
nostradamus U کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
rigger U کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
The box office star of 1980. U پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
logographer U مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
practician U کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
to engage somebody as somebody U کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com