English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
classical U پیرو سبکهای باستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
classicists U دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicist U دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classics U ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classic U ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
neoclassic U احیا کننده سبکهای قدیمی
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
ancient U باستانی
age old U باستانی
relics U باستانی
antiquarian U باستانی
relic U باستانی
antiquary U باستانی
classically U باستانی
antiquaries U باستانی
age-old U باستانی
antique U باستانی
traditionary U باستانی
gray U باستانی
older U باستانی
oldest U باستانی
archaic <adj.> U باستانی
antiques U باستانی
old U باستانی
aramaean U زبان باستانی
classicism U سبک باستانی
primers U باستانی ابتدایی
primer U باستانی ابتدایی
norseman U اسکاندیناوی باستانی
northman U اسکاندیناوی باستانی
in ancient times U در روزگار باستانی
ancient relics U اثار باستانی
primeval U بسیار کهن باستانی
classicize U درزمره ادبیات باستانی
paleograph U نسخه خطی باستانی
in ancient times U در اوقات جهان باستانی
the Classical World [the Ancient World] U جهان باستانی [تاریخ]
Monumental design U طرح آثار باستانی
ethiopic U زبان باستانی حبشه
avestan U زبان باستانی ایران
classical U وابسته به ادبیات باستانی
Antiquity U جهان باستانی [تاریخ]
diplomatics U شناسایی خطوط باستانی
paleographic U وابسته بخطوط باستانی
agonistical U وابسته به مسابقههای باستانی یونان
veda U کتاب مقدس باستانی هند
agonistic U وابسته به مسابقات باستانی یونان
gaul U اهل کشور باستانی گل فرانسوی
pelta U سپر یونانیان ورومیان باستانی
classicality U مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
traditional U مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
sequela U پیرو
sequacious U پیرو
follwer U پیرو
pursuant U پیرو
secondary planet U پیرو
sequent U پیرو
succedaneous U پیرو
slaved U پیرو
followers U پیرو
cohort U پیرو
cohorts U پیرو
slave U پیرو
slaves U پیرو
thereinafter U پیرو ان
to heel U پیرو
slaving U پیرو
satellites U پیرو
satellite U پیرو
henchmen U پیرو
henchman U پیرو
follower U پیرو
traditionalism U سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
dorian U وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
obedient to the law U پیرو قانون
platonist U پیرو افلاطون
rightteous U پیرو شریعت
satellite processor U پردازشگر پیرو
true-blue U پیرو متعصب
succedent U پیرو متعاقب
shiite U پیرو شیعه
vassals U تابع پیرو
vassal U تابع پیرو
platonic U پیرو افلاطون
faddish U پیرو مد زودگذر
disciples U پیرو هواخواه
adherent U تابع پیرو
adherents U تابع پیرو
leninist U پیرو لنین
disciple U پیرو هواخواه
sidekick U ادم پیرو
sidekicks U ادم پیرو
law-abiding U پیرو قانون
doge U لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
corinthian U اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
persepolis U شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
dithyramb U سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
stoic U پیرو فلسفه رواقیون
shiite U پیرو مذهب شیعه
slave mode U حالت پیرو یا برده
wagnerite U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wesleyan U پیرو جان وسلی
partisans U حامی پیرو متعصب
partisan U حامی پیرو متعصب
realists U پیرو مکتب realism
episcopalian U پیرو کلیسای اسقفی
episcopalians U پیرو کلیسای اسقفی
realist U پیرو مکتب realism
stoical U پیرو فلسفه رواقیون
socratic U پیرو حکمت سقراط
wagnerian U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
sunnite U پیرو مذهب سنت
dialectician U پیرو منطق استدلالی
epicures U پیرو عقیده اپیکور
master slave system U سیستم راهبر پیرو
shia U پیرو مذهب شیعه
epicure U پیرو عقیده اپیکور
partizan U حامی پیرو متعصب
conservatives U پیرو سنت قدیم
religionist U پیرو متعصب دین
conservative U پیرو سنت قدیم
pragmatist U پیرو فلسفه عملی
mithra U نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
phygian U فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
follower U پیرو مذهب شیعه مقلد
followers U پیرو مذهب شیعه مقلد
sensuous U پیرو محسوسات ولذات نفسانی
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
pythagorean U پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
atistotelian U وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
manichean U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
malthusian U پیرو عقیده توماس مالتوس
manichee U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
kantian U وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
governmentalize U پیرو و تابع قانون کردن
manichaean U پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
sensuously U پیرو محسوسات ولذات نفسانی
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
rabbinist U پیرو خاخام هایاعلمای یهود
to be at the foot of any one پیرو یا شاگرد کسی بودن
major party U حزب سیاسی پیرو درانتخابات
humanist U دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
catastasis U بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
cynic U بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
platonize U پیرو فلسفه ایده الی شدن
traditionalist U پیرو روایات وسنن سنت گرای
cynics U بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
traditionalists U پیرو روایات وسنن سنت گرای
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
drum majorette U زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
pindaric U پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
Greek Revival U [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
delphine classics U چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Ouroboros U نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
Ancient Greece U یونان باستانی [یونان جهان باستان]
sunni U اهل سنت پیرو مذهب سنت
purgation U روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com