English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rotors U چرخان
revolving doors U در چرخان
revolving door U در چرخان
rotor U چرخان
twisters U گردباد چرخان
disk drives U گرده چرخان
revolving drum U طبله چرخان
slewing crane U جرثقیل چرخان
lazy susan U سینی چرخان
balanced window U پنجره چرخان
twister U گردباد چرخان
tape deck U نوار چرخان
tape decks U نوار چرخان
balance window U پنجره چرخان
swivel chair U صندلی چرخان
rotary valve U شیر چرخان
rotary evaporator U تبخیرکننده چرخان
spinning charge U بار چرخان
disk drive U گرده چرخان
spinning band column U ستون نوار چرخان
spin U ماهیگیری با وسایل چرخان
roulette U اسباب قمار چرخان
spinning reel U قرقره چرخان ماهیگیری
charge coupled device U حافظه با اطلاعات چرخان
spins U ماهیگیری با وسایل چرخان
rotameter U جریان سنج چرخان
spin casting reel U قرقره چرخان ماهیگیری
twinkle box U عدسی هاو یک دیسک چرخان
spinner U نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
spinning rod U چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
planet wheel U چرخ دنده چرخان بدورمحور
spin casting rod U چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spinning U پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spin casting U پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
aerial ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
turntable ladder U نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
time U زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
timed U زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
times U زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
subsequent U پیروی
imitations U پیروی
subjection U پیروی
imitation U پیروی
amenableness U پیروی
following U پیروی
sequacity U پیروی
ccd U اسباب تزویج علامت حافظه با اطلاعات چرخان دستگاه با بار جفت شده
to do after U پیروی کردن
law abidingness U پیروی قانون
conformance U پیروی متابعت
conscientiousness U پیروی وجدان
conventionalism U پیروی از رسوم
orinality U پیروی ابتکار
religiousness U پیروی مذهب
sensuousness U پیروی جسمانی
pursuitmeter U پیروی سنج
faddism U پیروی از مد زودگذر
to follow the example of U پیروی کردن از
follows U پیروی استنباط
go by U پیروی کردن از
conforms U پیروی کردن
conforming U پیروی کردن
conformed U پیروی کردن
conform U پیروی کردن
listen U پیروی کردن از
listened U پیروی کردن از
listening U پیروی کردن از
follow U پیروی استنباط
follows U پیروی کردن از
autonomy U خود پیروی
follow U پیروی کردن از
followed U پیروی استنباط
listens U پیروی کردن از
sectarianism U پیروی از یک فرقه
followed U پیروی کردن از
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
psychologism U پیروی از اصول روانی
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
scientism U پیروی از روش علمی
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
Taoism U پیروی از طریقت چینی
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
manichaeism U پیروی از دین مانی
probity U پیروی دقیق از اصول
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
conventionality U پیروی از سنت قدیم
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
islamism U پیروی از دین اسلام
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
magnetic tape U موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tapes U موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
flying head U نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standards U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
tape drive U نوار چرخان نوار ران
tape drives U نوار چرخان نوار ران
disk drive U دیسک ران دیسک چرخان
disk drives U دیسک ران دیسک چرخان
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism U پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition U نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
to indulge one's passions U پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
platonize U پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
theatricalism U پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitate U پیروی کردن کپیه کردن
imitated U پیروی کردن کپیه کردن
imitates U پیروی کردن کپیه کردن
imitating U پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com