English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
calorification U پیدایش گرما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
births U پیدایش
infrastructure U پیدایش
appearances U پیدایش
appearance U پیدایش
genesis U پیدایش
birth U پیدایش
emersion U پیدایش
nascent U پیدایش یافته
osteogenesis U پیدایش استخوان
thermogenesis U پیدایش گرمادرتن
genesis U کتاب پیدایش
spontaneous generation U پیدایش خودبخود
pathogeny U پیدایش ناخوشی
odontogeny U پیدایش دندان
genetics U علم پیدایش
embryogen U پیدایش جنین
Nativity U پیدایش ولادت
bank genesis U پیدایش دیواره
embryogeny U پیدایش جنین
It is a wonder that she showed up. U چه عجب که پیدایش شد
matrixes U جای پیدایش ماتریس
matrix U جای پیدایش ماتریس
pathogenesis U مبحث پیدایش ناخوشی
phytogenesis U پیدایش و تکامل گیاه
narcotism U پیدایش حالت خواب
psychogenesis U پیدایش نیروی درونی
psychogony U پیدایش روان یا خرد
prehuman U پیش از پیدایش انسان
ovology U گفتار در پیدایش تخم
phytogeny U پیدایش و تکامل گیاه
genetically U ازلحاظ پیدایش واصل
genetically U موافق علم پیدایش
cosmogeny U پیدایش و تکامل گیتی
pedogenesis U مبحث پیدایش جلگه
parostosis U پیدایش استحوان در جای عوضی
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
anthropogenesis U مبحث پیدایش و تکامل بشر
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
anthropic U مربوط به دوران پیدایش انسان
She wont show up today. U امروز پیدایش نمی شود
biogenetic U مربوط بمنشاء پیدایش موجودات زنده
protogenic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenetic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
polygeny U پیدایش نوع بشراز چند ازدواج جداگانه
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
genetic U وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
geomorphology U علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند
cauma U گرما
heat U گرما
heats U گرما
isotherm U خط هم گرما
radiation of heat U گرما
hot cabinet U قفسه گرما
heat absorbing U جذب گرما
heat transmission U انتقال گرما
heat exchange U تبادل گرما
heat transfer U انتقال گرما
thermal flux U شار گرما
heat flow U جریان گرما
heat radiation U تابش گرما
thermoelectric U گرما برقی
heat loss U تلف گرما
heat flux U شار گرما
incalescence U گرما جویی
thermo electricity U گرما برق
pyromagnetic U گرما- مغناطیس
thermal agitation voltage U اثر گرما
thermal effect U اثر گرما
thermal reservoir U منبع گرما
thermal unit U واحدسنجش گرما
thermomagnetic U گرما مغناطیس
thermosphere U گرما سپهر
non conducting U عایق گرما
thermosphere U گرما کره
I am absolutely baked. U از گرما پختم
thermochemistry U گرما شیمی
intensity of heat U شدت گرما
incalescent U گرما گرای
pyro electricity U گرما برق
thermoelasticity U گرما کشسانی
adiabatic U عایق گرما
heat U گرما حرارت
btu U واحدبریتانیایی گرما
melted U از گرما سوختن
convection U انتقال گرما
thermometers U گرما سنج
thermometer U گرما سنج
radiator U گرما تاب
radiator U گرما افکن
radiators U گرما تاب
radiators U گرما افکن
temperature U درجه گرما
cold is merely privative U گرما نیست
thermal U مربوط به گرما
heats U گرما حرارت
temperatures U درجه گرما
thermotropic U علاقمند به گرما دماگرای
she cannot bear heat U تاب گرما رانمیاورد
resistant to heat U مقاوم در برابر گرما
thermonuclear reaction U واکنش گرما- هستهای
to resist heat U تاب گرما اوردن
radiators U بیرون دهنده گرما
to evolve heat U گرما بیرون دادن
thermotaxis U تحرک در اثر گرما
she cannot bear heat U طاقت گرما را ندارد
thermolytic U وابسته به تحلیل گرما
thermoforming U شکل دادن با گرما
swelter U از گرما بیحال شدن
sweltered U از گرما بیحال شدن
swelters U از گرما بیحال شدن
thermotropism U حساسیت نسبت به گرما
thermoelectric effect U اثر گرما- برق
b.t.u. U واحد بریتانیایی گرما
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
calorie U واحد سنجس گرما
calories U واحد سنجس گرما
calory U واحد سنجس گرما
hot shorteness U شکنندگی حاصل از گرما
chinical t. U گرما سنج طبی
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
therms U حمام عمومی گرما
therms U واحد گرما حمام
cooling water thermometer U گرما سنج اب سرد
heat flux density U چگالی شار گرما
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
therm U حمام عمومی گرما
therm U واحد گرما حمام
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
british thermal unit U واحد بریتانیایی گرما
fehrenheit thermometer U گرما سنج فارنهایت
heat-stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
baking enamel U لعاب دادن با گرما
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
warmth U تعادل گرما ملایمت
radiator U بیرون دهنده گرما
stew U خیس عرق شدن [در گرما]
convector U جسم انتقال دهنده گرما
convectors U جسم انتقال دهنده گرما
warm spot U اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
heaters U بخاری دستگاه تولید گرما
calories U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
calorie U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
conductibility of heat U قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
heater U بخاری دستگاه تولید گرما
electricity U مین نور یا گرما یا نیرو
heat radiates from the stove U گرما ازبخاری متشعشع میشود
thermographic U وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
thermolytic U وابسته به تجزیه در اثر گرما
registers U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registering U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
In the heat of the moment <idiom> [در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
epicritic U تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
ethnogeny U گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat U پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics U علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
biogenesis U تکامل حیات پیدایش حیات
thermal U کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrosensitive U کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance U رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com