English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
light infantry U پیاده سبک اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
brigand U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigands U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
phalanx U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
phalanxes U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
Other Matches
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
weapons U اسلحه
unarmed U بی اسلحه
weapon U اسلحه
bare handed U بی اسلحه
armless U بی اسلحه
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
firearm U اسلحه گرم
stoppages U گیر در اسلحه
weaponary U مربوط به اسلحه
ordnance U اسلحه ومهمات
stoppage U گیر در اسلحه
triggers U ماشه اسلحه
armouries U اسلحه خانه
armouries U اسلحه قوزخانه
armoury U اسلحه خانه
armoury U اسلحه قوزخانه
weaponry U اسلحه سازی
Elaborate U اسلحه بزرگ
repeating firearm U اسلحه خودکار
triggered U ماشه اسلحه
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
firearms U اسلحه گرم
thumbed U شستی اسلحه
shooting iron U اسلحه گرم
side arm U اسلحه کمری
side arms U اسلحه کمری
single shot U اسلحه تک تیر
thumb U شستی اسلحه
thumbing U شستی اسلحه
pieces U اسلحه گرم
piece U اسلحه گرم
thumbs U شستی اسلحه
trigger U ماشه اسلحه
safety lock U ضامن اسلحه
arm U اسلحه گرم
holster U جلد اسلحه
weapon U اسلحه حربه
d. armour U اسلحه دفاع
armorer U اسلحه ساز
weapons U اسلحه حربه
armory U اسلحه خانه
cold steel U اسلحه سرد
arm of precision U اسلحه دقیق
antiaircraft U اسلحه ضد هوایی
fire arms U اسلحه ی گرم
heavy armed U سنگین اسلحه
misfires U گیرکردن اسلحه
misfired U گیرکردن اسلحه
misfire U گیرکردن اسلحه
holsters U جلد اسلحه
light armed U سبک اسلحه
maximum range U بردنهایی اسلحه
armourer U اسلحه ساز
armory U کارخانهء اسلحه سازی
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
velite U سرباز سبک اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
disassemble U بازکردن اسلحه یا موتور
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
to sight gun U نشان کردن اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
armorer U نگهبان اسلحه زراد
muzzle U دهانه لوله اسلحه
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
missile U اسلحه پرتاب کردنی
lift fire U زیادکردن برد اسلحه
hold up U با اسلحه سرقت کردن
popper U اسلحه صدا دار
poppers U اسلحه صدا دار
stock U دسته ابزار و اسلحه
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
magazines U مخزن خشاب اسلحه
magazine U مخزن خشاب اسلحه
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
biathlon U اسکی صحرانوردی با اسلحه
ranging U تنظیم کردن اسلحه
muzzled U دهانه لوله اسلحه
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
muzzling U دهانه لوله اسلحه
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
muzzles U دهانه لوله اسلحه
bores U قطر داخلی لوله اسلحه
caliber U قطر داخلی لوله اسلحه
clanged U صدای بهم خوردن اسلحه
gun-running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
light horse U سوار نظام سبک اسلحه
cant U اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
gun running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
bore U قطر داخلی لوله اسلحه
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
to be packing [heat] [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to carry a weapon U اسلحه ای با خود حمل کردن
clanging U صدای بهم خوردن اسلحه
clang U صدای بهم خوردن اسلحه
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
freed U کمی محدودیت نوع اسلحه
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
frees U کمی محدودیت نوع اسلحه
clangs U صدای بهم خوردن اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one . U بروی کسی اسلحه کشیدن
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
karate U فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
boresight U میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
judo U فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
flatling U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatlings U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
doubled up U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
break U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
paths U پیاده رو
pavement U پیاده رو
infantry U پیاده
foot slogger U پیاده
footer U پیاده رو
on of U پیاده
pignorate U پیاده
foot bank U پیاده رو
pedestrian bridge U پل پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
footpath U پیاده رو
pavements U پیاده رو
path U پیاده رو
foot infantry U پیاده
sidewalks U پیاده رو
sidewalk U پیاده رو
dismounted U پیاده
afoot U پیاده
pedestrian U پیاده
walks U پیاده رو
peripatetic U پیاده رو
infantry man U پیاده
impledge U پیاده
side walk U پیاده رو
walkway U پیاده رو
walkways U پیاده رو
pedestrians U پیاده
walked U پیاده رو
walk U پیاده رو
footpaths U پیاده رو
footway U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
get down U پیاده شدن
on foot U پای پیاده
dismantles U پیاده کردن
promotion U ترفیع پیاده
dismantling U پیاده کردن
ganger U مسافر پیاده
grabby U سرباز پیاده
banquette U نیمکت پیاده رو
armored infantry U پیاده زرهی
armored infantry U پیاده مکانیزه
counterpawn U پیاده متقابل
promotions U ترفیع پیاده
impledge U پیاده شطرنج
mechanized U پیاده زرهی
pads U دزد پیاده
infantry U پیاده نظام
infantry U سرباز پیاده
dismantle U پیاده کردن
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
pad U دزد پیاده
dismantled U پیاده کردن
hike U پیاده روی
hiked U پیاده روی
hikes U پیاده روی
infantry man U سرباز پیاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com