English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
money lender U پول به بهره گذار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
transitions U گذار
over U گذار
transition U گذار
over- U گذار
legislatress U قانون گذار زن
shelver U در قفسه گذار
bypassing U کنار گذار
bypass U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
bypassed U کنار گذار
marker pen علامت گذار
trend-setters U بدعت گذار
legiskative U قانون گذار
legator U میراث گذار
investor U سرمایه گذار
investors U سرمایه گذار
insurant U بیمه گذار
shelver U در تاقچه گذار
space bar U فاصله گذار
bailer U امانت گذار
trend-setter U بدعت گذار
blazer U علامت گذار
blazers U علامت گذار
contributory U خراج گذار
innovator U بدعت گذار
innovators U بدعت گذار
mark sense U نشان گذار
spotter U خال گذار
tapper U توپی گذار
pawnor U رهن گذار
transition state U حالت گذار
transition period U دوره گذار
transit time U زمان گذار
heretics U بدعت گذار
tracklayer U ریل گذار
auctioneers U حراج گذار
auctioneer U حراج گذار
swindlers U کلاه گذار
heretic U بدعت گذار
legislators U قانون گذار
legislator U قانون گذار
foundered U بنیان گذار
foundering U بنیان گذار
founders U بنیان گذار
legislatrix U قانون گذار زن
lienee U وثیقه گذار
impressionistic U برداشت گذار
zoogenic U بچه گذار
lowpass U پایین گذار
swindler U کلاه گذار
tracked layer U ریل گذار
legislative U قانون گذار
valuer U قیمت گذار
punctuator U نقطه گذار
demographic transition U گذار جمعیت
prizer U قیمت گذار
marker U نشان گذار
markers U نشان گذار
handler U دسته گذار
handlers U دسته گذار
oviparous U تخم گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
dotter U نقطه گذار
coder U رمز گذار
pricer U قیمت گذار
valuers U قیمت گذار
deepositor U ودیعه گذار
depositor U امانت گذار
pledgor U رهن گذار
crossing site U محل گذار
differentiator U فرق گذار
pracitcable U گذار کردنی
discriminator U فرق گذار
founder U بنیان گذار
encoder U رمز گذار
insured U بیمه گذار
graduator U درجه گذار
pledgor U وثیقه گذار
accomodating U منت گذار
salvers U مرهم گذار
salver U مرهم گذار
grounder U پایه گذار
instaurator U بنیاد گذار
racers U مسابقه گذار
racer U مسابقه گذار
grounder U کار گذار
bailor U امانت گذار
assessor U خراج گذار
mortgagor U رهن گذار
grader U نمره گذار
nomographer U قانون گذار
minelayer U ناو مین گذار
minelayer U کشتی مین گذار
testator U شاهد میراث گذار
position control U پیچ مرکز گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
spacebar U کلید فاصله گذار
net laying ship U کشتی تور گذار
miscreant U بدعت گذار خبیث
buoy tender U کشتی بویه گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
dot generator U مولد خال گذار
burst gate U لامپ پیام گذار
free capital U سرمایه گذار پولی
depositor U ودیعه گذار مودع
mine layer U کشتی مین گذار
uniparous U هر باریک تخم گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
dan layers U شناوه بویه گذار
dan runner U کشتی بویه گذار
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
spademan U نفر خرج گذار توپ
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
truster U باور کننده امانت گذار
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
exploited U بهره ده
gains U بهره
yielded U بهره
yields U بهره
efficient U بهره ور
portion U بهره
portions U بهره
interests U بهره
yield U بهره
interest U بهره
exploiter U بهره کش
productive U بهره زا
gain U بهره
gained U بهره
quotients U بهره
quotient U بهره
exploiters U بهره کش
efficiency U بهره
exploitation [utilization] U بهره برداری
exploitative character U منش بهره کش
utilisations U بهره برداری ها
optimising U بهره بردن
legal interest U بهره قانونی
divestment U بی بهره سازی
utilisation [British] U بهره برداری
divestiture U بی بهره سازی
dispossessor U بی بهره سازنده
usage U بهره برداری
usages U بهره برداری ها
using U بهره برداری
economic rent U بهره مالکانه
economic rent U بهره اقتصادی
utilizations U بهره برداری ها
deprival U بی بهره سازی
exploited class U طبقه بهره ده
passive debt U وام بی بهره
sweatshops U بهره کشخانه
sweatshop U بهره کشخانه
loan interest U بهره وام
voltage gain U بهره ولتاژ
transducer gain U بهره دگرسازی
rq U بهره تنفسی
resipatory quotient U بهره تنفسی
rate of interest U نرخ بهره
rat of interest U نرخ بهره
quantum yield U بهره کوانتومی
put out to interest U به بهره گذاشتن
pure interest U بهره خالص
lending rate U بهره - نزولپول
laser gain U بهره لیزر
exploiting class U طبقه بهره کش
factor payments U بهره وسود
interest U بهره [اقتصاد]
high interest U بهره گران
high interest U بهره سنگین
interest for delay U بهره دیرکرد
interest rate U نرخ بهره
productive work U کار بهره زا
interest U سودیا بهره
abuse U بهره کشی
divests U بی بهره کردن
divested U بی بهره کردن
abused U بهره کشی
abuses U بهره کشی
divest U بی بهره کردن
abusing U بهره کشی
accrued interest U بهره متعلقه
shared U بهره قسمت
advantage by illness U بهره بیماری
divesting U بی بهره کردن
depriving U بی بهره کردن
shares U بهره قسمت
lot U بهره قسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com