English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contribution U پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
contributions U پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
personal U ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
pouch U خورجین [گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.]
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
cash on the barrelhead <idiom> U پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
make it up to someone <idiom> U انجام کاری برای کسی درعوض وعده پولی
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
publicly useful U عام المنفعه
of public utility U عام المنفعه
non productive U مسلوب المنفعه
pf public utility U عام المنفعه
co-operative society U موسسهعام المنفعه
public works U امورعام المنفعه
unutilized U مسلوب المنفعه
public utility U عام المنفعه
of popular utility U عام المنفعه
public utility U کار عام المنفعه
public works U تاسیسات عام المنفعه
civic action U امور عام المنفعه
welfare work U کارهای عام المنفعه
utility vehicle U وسیله نقلیه عام المنفعه
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
state aid U کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
subvention U اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
condemnations U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
impecuniousity U بی پولی
mercenaly U پولی
venal U پولی
monetary U پولی
pocket U پولی
pecuniary U پولی
impecuniosity U بی پولی
moneyary U پولی
pockets U پولی
moneyed U پولی
total loss U نابود شدن یا مسلوب المنفعه شدن کلی مال بیمه شده خسارت کلی
monetary school U مکتب پولی
monetary system U سیستم پولی
monetary restriction U محدودیت پولی
money income U درامد پولی
money illusion U خطای پولی
loose pulley U پولی هرزگرد
monetary reserves U ذخائر پولی
money matters U امور پولی
monetary sector U بخش پولی
monetary value U ارزش پولی
monetary unit U واحد پولی
money capital U سرمایه پولی
dealing for money U معاملات پولی
financial inventory U ذخایر پولی
financial property U اموال پولی
polyethylene U پولی اتیلن
monetary targets U اهداف پولی
money illusion U توهم پولی
money wage U مزد پولی
financial property U داراییهای پولی
polymyxin U پولی میکسین
monetary convention U اتحاد پولی
monetary control U نظارت پولی
monetary control U کنترل پولی
reconvert U پولی را مجدداتسعیرکردن
monetary base U پایه پولی
backing U پشتوانه پولی
monetary base U مبنای پولی
monetary authorities U مقامات پولی
unit of currency U واحد پولی
monetary assets U دارائیهای پولی
tight money U کنترل پولی
pecuniary liability U ضمانت پولی
pay patient U مریض پولی
polywag U پولی واگ
money order U حواله پولی
monetary incentive U مشوق پولی
money orders U حواله پولی
monetary inflation U تورم پولی
grooved pulley U پولی شیاردار
monetary instruments U ابزارهای پولی
monetary policy U سیاست پولی
monetary expansion U توسعه پولی
real U غیر پولی
monetary deflation U انقباض پولی
monetary economy U اقتصاد پولی
monetary deflation U محدودیت پولی
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
rate of money wage U نرخ مزد پولی
i am pushed for money U ازبی پولی درفشار
finances U تامین هزینه پولی
feel the pinch <idiom> U دچار بی پولی شدن
finance U تامین هزینه پولی
financing U تامین هزینه پولی
pure monetary policy U سیاست پولی خالص
dollar area U منطقه پولی دلار
european monetary system U سیستم پولی اروپایی
money well spent <idiom> U پولی که هدر نرفته
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
financed U تامین هزینه پولی
gold currency system U نظام پولی طلا
national money income U درامد ملی پولی
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
he is pressed for money U از بی پولی در مضیقه است
bimetallism U نظام پولی دو فلزی
bimetallic standard U پایه پولی دو فلزی
prices U ارزش پولی کالا
tight money U سیاست پولی انقباضی
price U ارزش پولی کالا
it was a U خوب پولی بود
gold standard U نظام پولی طلا
nonmonetarists U اقتصاددانان غیر پولی
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
nonmonetary sector U بخش غیر پولی
nonmonetary income U درامد غیر پولی
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
nonmonetary assets U دارائیهای غیر پولی
i owe some money to you U یک پولی به شما بدهکارم
deflation U انقباض پولی رکود
impecuniously U از روی بی پولی یا افلاس
strategic concentration by rail U سیستم پولی فلزی
hyperdeflation U انقباض پولی شدید
pecuniary externalities U پی امدهای خارجی پولی
free capital U سرمایه گذار پولی
not for the world <idiom> U دراعضای هیچ پولی
money rate of interest U نرخ بهره پولی
down and out <idiom> U هیچ پولی نداشتند
poly vinil chloride U کلرور پولی وینیل
i have no money about me U با خود هیچ پولی ندارم
strapped for cash <idiom> U هیچ پولی دربساط نداشتن
ring up <idiom> U اضافه کردن آمار پولی
Money entrusted to my care . U پولی که با مانت نزد من سپرده شد
easy money U پولی که براحتی بدست اید
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
international monetary reserves U ذخائر پولی بین المللی
polyester U الیاف یاپارچه پولی استر
Monetary systems. U سیستم های پولی ( مالی )
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
e p u U 591 منحل و "e-m-a" یاموافقتنامه پولی اروپاجایگزین ان شد
To put some money aside . U پولی را کنا رگذاشتن ( ذخیره ساختن )
burn a hole in one's pocket <idiom> U پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
the proceeds of the sale U پولی که از محل فروش بدست می اید
monetrarist keynesian debate U بحث طرفداران مکتب پولی وکینزی
commodity money U پولی که در تهاتر بجای کالابه کار رود
chantry U پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
prize money U پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
accountability U ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
devaluation U تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
blockade currency U پولی که تبدیل ان به پول دیگرقانونا " منع شده باشد
deat benefit U وفیفه یا پولی که کارفرمابعیال و اولاد کارگر متوفی میدهد
corkage U پولی که درمهمانخانه ازکسی میگیرندتابادهای راکه مال خودمهمان
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
convertible U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
convertibles U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
To play for love . U عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
countershaft pulley U محور با پولی یا چرخ دندانه دار که به یک ماشین وصل میشود
pewage U پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
slush fund U پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
slush funds U پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
smart money U غرامت پولی که دولت بسربازان وملوانان زخمی ومصدوم میدهد
luck money U پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
luck penny U پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
accrued benefit U پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
haulage U پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
accumulated depreciation U کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
monetrarist keynesian debate U اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
neo keynesians U اقتصاددانان جدید کینزی گروهی که نظریات اقتصادی انها بر خلاف نظریات طرفداران مکتب پولی است
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com