English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exuviae U پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exuvial U مربوط به پوست انداخته شده
squamation U پوشش فلسی شکل حیوانات
parkas U نیم تنه پوست حیوانات
taxidermy U پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
tegument U پوشش طبیعی پوست
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
bezel U پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet U ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
off cast U دور انداخته
wreathy U دور هم انداخته
cast off U دور انداخته
anchored U لنگر انداخته
cross legged U پا روی پا انداخته
interjectory U در میان انداخته
screening, screenings U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
down U به سوراخ انداخته شده
They have got engrossed in conversation . U صحبت آها گه انداخته
windfall U میوه باد انداخته
windfalls U میوه باد انداخته
cast off U بیرون انداخته شده
offscouring U کثافت واشغال بیرون انداخته
pigtails U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
pigtail U گیسوی بافته وپشت سر انداخته
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
disposable U چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to carry a piece at safety U تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
cuticle U پوشش مو پوشش شاخی
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
turnstile U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
lore U حیوانات
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stray animals U حیوانات ضاله
zoolatry U پرستش حیوانات
venery U حیوانات شکارشونده
feedstuff U خوراک حیوانات
chit U توله حیوانات
chits U توله حیوانات
breeding U پرورش حیوانات
dung U مدفوع حیوانات
fauna U حیوانات یک اقلیم
rodentia U حیوانات قراضه
buggery with animals U جماع با حیوانات
foals U توله حیوانات
wildlife U حیوانات وحشی
home range U جایگاه حیوانات
bestiality U جماع با حیوانات
zootomy U تشریح حیوانات
put away <idiom> U کشتن حیوانات
domestic animals U حیوانات اهلی
foal U توله حیوانات
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peels U پوست انداختن پوست
peel U پوست انداختن پوست
pedication U عمل جنسی با حیوانات
zootechnical U وابسته به فن تربیت حیوانات
damage feasant U خسارت ناشی از حیوانات
make friends <idiom> U رفاقت با حیوانات ومردم
bulls U حیوانات نر بزرگ فرمان
bull U حیوانات نر بزرگ فرمان
farms U پرورشگاه حیوانات اهلی
forepaw U پنجه دست حیوانات
farmed U پرورشگاه حیوانات اهلی
farm U پرورشگاه حیوانات اهلی
big game U شکار حیوانات بزرگ
woodnote U صدای حیوانات جنگل
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
pens U حیوانات اغل خانه ییلاقی
soilage U علف تازه علوفه حیوانات
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
sweetbread U تیموس حیوانات جوان دنبلان
penning U حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned U حیوانات اغل خانه ییلاقی
reclaim animal U حیوانات وحشی تربیت شده
pen U حیوانات اغل خانه ییلاقی
warrens U محل نگهداری حیوانات وحشی
warren U محل نگهداری حیوانات وحشی
crest U یال [حیوانات و جانور شناسی]
zoomorphic U [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
beaver U سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
acron U قسمت قدامی حیوانات بنددار
mane U یال [حیوانات و جانور شناسی]
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
diana U الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
upland game U پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
zoon U هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
veterinarians U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
vivary U جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
fluor U مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
zoomorphism U تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
veterinarian U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
forequarter U ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
biomorph U [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish story U ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography U رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
Agricultural Order U سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusk U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks U دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
capsules U پوشش
capsule U پوشش
coverage U پوشش
coating U پوشش
crustification U پوشش
sconce U پوشش
integument U پوشش
cowling U پوشش
coverture U پوشش
hypethral U بی پوشش
surfaces U پوشش
camouflaging U پوشش
camouflages U پوشش
camouflaged U پوشش
camouflage U پوشش
surfaced U پوشش
cases U پوشش
surface U پوشش
head gear U پوشش سر
involucrum U پوشش
robe U پوشش
packing U پوشش
disguising U پوشش
perianth U پوشش گل
envelopment U پوشش
disguise U پوشش
shrouded U پوشش
shroud U پوشش
disguises U پوشش
encrustment U پوشش
involucre U پوشش
coats U پوشش
coatings U پوشش
cladding U پوشش
coated U پوشش
coat U پوشش
revetment U پوشش
roofing U پوشش
roof U پوشش
roofs U پوشش
robes U پوشش
sheathing U پوشش
disguised U پوشش
envelope U پوشش
overlays U پوشش
overlaying U پوشش
tunic U پوشش
tunics U پوشش
masking U پوشش
mulches U پوشش
overlay U پوشش
sheath U پوشش
covers U پوشش
covering U پوشش
lining U پوشش
cover U پوشش
concealment U پوشش
linings U پوشش
capping U پوشش
coverings U پوشش
envelopes U پوشش
casings U پوشش
mask U پوشش
shields U پوشش
cowls U پوشش
encrustation U پوشش
facing U پوشش
facings U پوشش
shield U پوشش
jacket U پوشش
casing U پوشش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com