English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hood U پوشش محافظ چیزی
hoods U پوشش محافظ چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shield U حفاظ پوشش محافظ
shields U حفاظ پوشش محافظ
enclosures U پوشش محافظ برای وسیلهای
enclosure U پوشش محافظ برای وسیلهای
dustcover U پوشش محافظ برای یک ماشین
scattershield U پوشش محافظ کلاچ و پدال
case U پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
cases U پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
radome U پوشش محافظ روی رادار یاانتن
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
crash protected U دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
escorts U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorted U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
surge protector U محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
shield U بدنه محافظ دیواره محافظ
guards U صفحه محافظ روکش محافظ
shields U بدنه محافظ دیواره محافظ
guarding U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
nickel clad sheet U ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel U پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screens U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle U پوشش مو پوشش شاخی
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material U مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
screening, screenings U محافظ
preserver U محافظ
screen U محافظ
guardian U محافظ
screened U محافظ
guardians U محافظ
screens U محافظ
protective U محافظ
shelterer U محافظ
herder U محافظ
preservative U محافظ
guards U محافظ
preservatives U محافظ
guarding U محافظ
guard U محافظ
keeper U محافظ
keepers U محافظ
surveillant U محافظ بپا
guard plank U تخته محافظ
squirrel cage U قفسه محافظ
soil saving dam U سد محافظ خاک
protective contact U کنتاکت محافظ
protective cover U روکش محافظ
protective earthing U زمین محافظ
mouthguard U محافظ دندان
helmet U ماسک محافظ
helmets U ماسک محافظ
thoracopods U قفسه محافظ
guards U محافظ گارد
pod U پوسته محافظ
goggles U عینک محافظ
guard U محافظ گارد
protect fuse U فیوز محافظ
pods U پوسته محافظ
guarding U محافظ گارد
cowling U روپوش محافظ
vizard U نقاب محافظ
protective clothing U روپوش محافظ
sustentacular U نگهدارنده محافظ
preservative coating U روکش محافظ
controlled atmosphere U گاز محافظ
conservator U نگهدارنده محافظ
escort guard U گارد محافظ
bulwark U دیواره محافظ
bulwarks U دیواره محافظ
banch wall U دیواره محافظ
line choking coil U پیچک محافظ خط
parry U محافظ باش
light shield U محافظ نور
jet blast deflector U توری محافظ
heel cut U محافظ پاشنه پا
fender curbs U جدول محافظ
line choking coil U پیچک محافظ
backing material U مواد محافظ
face guard U ماسک محافظ
keeper [protector] [presever] U نگاهدار [محافظ ]
protective reactor U راکتانس محافظ
casing U لوله محافظ
protective switch U کلید محافظ
casings U لوله محافظ
exposure suit U لباس محافظ
frigate U ناو محافظ
frigates U ناو محافظ
parried U محافظ باش
shielded plate U صفحه محافظ
parries U محافظ باش
parrying U محافظ باش
face mask U ماسک محافظ صورت
windshield U شیشه محافظ باد
windshields U شیشه محافظ باد
on guard U بحالت محافظ باش
escort of the color U گارد محافظ پرچم
shell U عامل محافظ حفاظ
leathers U لباس چرمی محافظ
glacis U حصاریا مانع محافظ
fire curtain U پرده محافظ اتش
escort of the standard U گارد محافظ پرچم
loricate U دارای پوسته محافظ
handshield U سپر محافظ جوشکاری
shells U عامل محافظ حفاظ
protective coat U لایه یا قشر محافظ
bracer U محافظ بازوی کمانگیر
bib U محافظ گلوی شمشیرباز
packing U ماده محافظ کالاها.
tutelary U دارای محافظ وحامی
chain case U جعبه محافظ زنجیر
facings U روکش محافظ دیوار
protective gas welding U جوشکاری با گاز محافظ
facing U روکش محافظ دیوار
protective layer U لایه یا روکش محافظ
wardress U نگهبان و محافظ زن در زندان
radiator grille U شبکه محافظ رادیاتور
shelling U عامل محافظ حفاظ
protection hood U کلاهک یا روپوش محافظ
bibs U محافظ گلوی شمشیرباز
coquille U محافظ دست شمشیرباز
sconce U پرده یاپوشش محافظ
brazing atmosphere U گاز محافظ جوش
bent U محافظ قالب بتن
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
fault current protective switch U کلید محافظ جریان خطا
voltage surge protector U محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
concierges U پلیس محافظ درب ورودی
cable duct U لوله محافظ کابل برق
radiator shutter U پنجره فلزی محافظ رادیاتور
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
fault tension protective switch U کلید محافظ ولتاژ عیب
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
eave U [محافظ روی پشت بام]
escort ship U ناو محافظ کاروان دریایی
concierge U پلیس محافظ درب ورودی
slip U محل توپگیر پشت محافظ میله
screen saver utility U برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
slipped U محل توپگیر پشت محافظ میله
plastron U محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
slips U محل توپگیر پشت محافظ میله
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
channelling U لوله محافظ حاوی کابل ها و سیم ها
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
armguard U قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
conduits U لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
conduit U لوله یا کانال محافظ برای سیم ها کابل ها
shell U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
gas mixture shielded metal arc welding U جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
surcharged wall U دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
shells U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shelling U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
chimney-cricket U [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
fence U روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
wracks U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
wracked U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racks U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
universal receiver U گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
racked U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
chest protector U لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
burladero U دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
resisted U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists U ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
snick U توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
enclosing U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
optical U شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com