Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
layette
U
پوشاک طفل نوزاد
layettes
U
پوشاک طفل نوزاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wears
U
پوشاک
wear
U
پوشاک
clothing
U
پوشاک
raiment
U
پوشاک
vesture
U
پوشاک
garments
U
پوشاک
garment
U
پوشاک
head dress
U
پوشاک سر
head tire
U
پوشاک سر
headdresses
U
پوشاک سر ارایش مو
glad-rags
U
پوشاک عالی
headdress
U
پوشاک سر ارایش مو
garb
U
پوشاک ویژه
head-dresses
U
پوشاک سر ارایش مو
clothier
U
پوشاک فروش
cresture conforts
U
خوراک و پوشاک خوب
beaver fur
U
خز سگ آبی
[صنعت پوشاک]
lederhosen
U
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
leather pants
{pl}
[American]
U
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
leather trousers
{pl}
U
شلوار چرمی
[پوشاک و مد]
weeded
U
دراز و لاغر پوشاک
weeding
U
دراز و لاغر پوشاک
weed
U
دراز و لاغر پوشاک
beaver
U
خز سگ آبی
[صنعت پوشاک]
serverance allowance
U
حق پوشاک برای سختی هوا
newborn
U
نوزاد
neonate
U
نوزاد
chick
U
نوزاد
grubbed
U
نوزاد
grubs
U
نوزاد
new born
U
نوزاد
babes
U
نوزاد
bambino
U
نوزاد
babe
U
نوزاد
grub
U
نوزاد
babies
U
نوزاد
baby
U
نوزاد
infant
U
نوزاد
Take care of the infant.
U
از نوزاد توجه کن
frying
U
حیوان نوزاد
frass
U
گه کرم نوزاد
daughter chain
U
زنجیر نوزاد
altricial
U
نوزاد زودرس
grandbaby
U
نوه نوزاد
fries
U
حیوان نوزاد
infant industry
U
صنعت نوزاد
fry
U
حیوان نوزاد
ark
U
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
larvae
U
نوزاد حشره لیسه
larva
U
نوزاد حشره لیسه
flyblow
U
نوزاد حشرات ومگس
The baby is there months old .
U
نوزاد سه ماهه است
slinks
U
نوزاد زود رس لاغر
slink
U
نوزاد زود رس لاغر
slinking
U
نوزاد زود رس لاغر
The baby is restless.
U
نوزاد بی تابی می کند
hatchling
U
جانور تازه متولد نوزاد
acheilia
U
فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
The baby spat out the pI'll.
U
نوزاد قرص را تف کرد بیرون
to sleep like a baby
<idiom>
U
مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
The baby was kicking and scraming .
U
نوزاد لگه می انداخت وفریاد می کشید
Brits
U
نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
milk leg
U
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
cankerworm
U
نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
paedogenesis
U
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
Brit
U
نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions
U
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby.
U
ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com