English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indurate U پوست کلفت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thick skinned U پوست کلفت
pachydrmatous U پوست کلفت
pachydermatous U پوست کلفت
impassive U پوست کلفت
thick-skinned U پوست کلفت
pachyderm U جانور پوست کلفت
pachyderms U جانور پوست کلفت
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
pachydrmatous U ادم پوست کلفت و بیرگ
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
inspissate U کلفت کردن
incrassate U کلفت کردن
thickens U کلفت کردن
thickened U کلفت کردن
blunt U کلفت کردن
thicken U کلفت کردن
blunted U کلفت کردن
blunter U کلفت کردن
bluntest U کلفت کردن
blunting U کلفت کردن
blunts U کلفت کردن
grossest U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
callosity U سخت شدن یا پینه کردن پوست
threshing U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
peels U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
hand maid U کلفت
squatty U کلفت
handmaidens U کلفت
swabber U کلفت
chambermaids U کلفت
chambermaid U کلفت
handmaid U کلفت
thickest U کلفت
trull U کلفت
thicker U کلفت
thick U کلفت
tirewoman U کلفت
servant maid U کلفت
femme de chambre U کلفت
handmaiden U کلفت
bonne U کلفت
chamber maid U کلفت
charwoman U کلفت
blobber U کلفت
heavy-set U کت و کلفت
charwomen U کلفت
woman U کلفت
chamberer U کلفت
ladys maid U کلفت
stockier U کلفت
housemaids U کلفت
stockiest U کلفت
molls U کلفت
housemaid U کلفت
stocky U کلفت
biddy U کلفت
moll U کلفت
labrose U لب کلفت
burly U کلفت
maidservant U کلفت
girls U دوشیزه کلفت
moppy U کلفت بلند
hawser U طناب کلفت
odalisque U کلفت یا صیغه
hoodman blind U گردن کلفت
thicken U کلفت ترشدن
heavyset U کلفت زمخت
girl U دوشیزه کلفت
doubling U کلفت ریسی
incrassate U کلفت شدن
yaks U گاومیش دم کلفت
thickens U کلفت ترشدن
roughneck U گردن کلفت
waitresses U ندیمه کلفت
muslinet U مشمش کلفت
hawsers U طناب کلفت
stiff necked U گردن کلفت
box coat U پالتوی کلفت
ancilla U پیشخدمت زن کلفت
stodgy U گردن کلفت
thickset U تنگ کلفت
baryphonia U کلفت صدایی
thickening U کلفت سازی
parlour maid U کلفت سرمیز
ruffians U گردن کلفت
thick warp U نخ تار کلفت
yak U گاومیش دم کلفت
bondwoman U کلفت زرخرید
thickened U کلفت ترشدن
dumpy U گردن کلفت
plank U تخته کلفت
gold foil U زرورق کلفت
thick weft U نخ پود کلفت
poutingly U لب کلفت کنان
junk board U مقوای کلفت
ruffian U گردن کلفت
waitress U ندیمه کلفت
snubbing U کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed U کلفت وکوتاه سرزنش
lumpier U کلفت ناهنجار تودهای
thugs U قاتل گردن کلفت
thug U قاتل گردن کلفت
snub U کلفت وکوتاه سرزنش
heavyset U چهارشانه کلفت وکوتاه
lumpy U کلفت ناهنجار تودهای
bully U گردن کلفت گوشت
bullied U گردن کلفت گوشت
bullies U گردن کلفت گوشت
ruffianly U گردن کلفت وحشی
snubs U کلفت وکوتاه سرزنش
fly line U ریسمان کلفت ماهیگیری
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
marchionesses U نوعی گلابی کلفت
marchioness U نوعی گلابی کلفت
bullying U گردن کلفت گوشت
moreen U پارچه کلفت پردهای
lumpiest U کلفت ناهنجار تودهای
ancillary U مستخدم بومی مربوط به کلفت
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
boat rod U چوب کلفت ماهیگیری با قایق
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
deep mouthed U دارای صدای درشت و کلفت
nappy U کلفت و پرزدار خواب دار
butch U مرد یا پسر گردن کلفت
nappies U کلفت و پرزدار خواب دار
chunk U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunks U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
muscleman U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
grego U جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
beefcake U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barreled shaft U میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
chest protector U لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
petersham U یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard U مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
tunc U پوست
skins U پوست
bark U پوست
peltry U پوست
crustal U پوست
peel پوست
skin U پوست
skinning U پوست
skinned U پوست
dermatalgia U پوست
encrustation U پوست
peeling U پوست
tegmentum U پوست
shelling U پوست
rind U پوست
hide U پوست
shell U پوست
skinless U بی پوست
skinner U پوست کن
tegmen U پوست
encrustations U پوست
peels U پوست
cuticle U پوست
hides U پوست
shells U پوست
rinds U پوست
flayer U پوست کن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com