Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hercules
U
پهلوان نامی اساطیریونان و روم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heraclidae
U
اولادهرکول پهلوان نامی یونان
champions
U
پهلوان
giantlike
U
پهلوان وش
champion
U
پهلوان
championed
U
پهلوان
championing
U
پهلوان
pancratist
U
پهلوان
kemp
U
پهلوان
championess
U
زن پهلوان
athletes
U
پهلوان
athlete
U
پهلوان
heroically
U
زن پهلوان
cock of the walk
U
پهلوان میدان
bravado
U
پهلوان پنبه
bullied
U
پهلوان پنبه
paladin
U
پهلوان افسانه یی
bully
U
پهلوان پنبه
pot valiant
U
پیاله پهلوان
punchinello
U
پهلوان کچل
bullies
U
پهلوان پنبه
bullying
U
پهلوان پنبه
punch
U
پهلوان کچل
punched
U
پهلوان کچل
samsonian
U
پهلوان وار
punches
U
پهلوان کچل
paper tiger
U
پهلوان پنبه
paper tigers
U
پهلوان پنبه
heroes
U
پهلوان داستان
hero
U
پهلوان داستان
giantess
U
زن پهلوان یاقوی هیکل
punchinello
U
نمایش پهلوان کچل
siegfried
U
پهلوان افسانهای المان
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
illustrious
U
نامی
calumnies
U
بد نامی
ignominy
U
بد نامی
depravement
U
بد نامی
depravation
U
بد نامی
calumny
U
بد نامی
bottle holder
U
نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
hermitically
U
پهلوان شخص بلند همت
rated fatigue limit
U
حد دوام نامی
nominal frequency
U
فرکانس نامی
nominal diameter
U
قطر نامی
nominal length
U
طول نامی
nominal size
U
اندازه نامی
patronymic
U
پدر نامی
rated output
U
توان نامی
rated value
U
مقدار نامی
famous
U
معروف نامی
matronymic
U
مادر نامی
allocated time
U
زمان نامی
design size
U
اندازه نامی
anomia
U
زبان پریشی نامی
traducement
U
بدنام سازی بد نامی
rated pay load
U
بار مفید نامی
toponymic
U
وابسته به مکان نامی
frequency range
U
حیطه فرکانس نامی
frequency range
U
محدوده فرکانس نامی
motor rating
U
توان نامی موتور
to be called
U
به نامی خوانده شدن
maximum current rating
U
جریان نامی حداکثر
impedance voltage
U
ولتاژاتصال کوتاه نامی
nominal bandwidth
U
پهنای باند نامی
maximum ratings
U
مقدار نامی حداکثر
hosted
U
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosting
U
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
cock a doodle doo
U
نامی که بچه بخروس میدهد
maximum load rating
U
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
hosts
U
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
host
U
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
color anomia
U
زبان پریشی نامی رنگها
heroize
U
خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
antaeus
U
پهلوان غول اسای لیبی که پسر زمین بود
toponymy
U
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
shaken
U
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
virgilian
U
به شیوه virgil شاعر نامی روم
the porch
U
رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
symbolically
U
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
log in name
U
نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
symbolic
U
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic i/o assignment
U
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
rontgen
U
نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
koh i noor
U
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
big five
U
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
to win one's spurs
U
بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
data aggregate
U
مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
ratings
U
توان نامی توان قدرت
rating
U
توان نامی توان قدرت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com