English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gruyere U پنیرسوراخ سوراخ سویسی که ازشیرگاو میسازند د
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
switzer U سویسی
helvetian U سویسی
swiss U سویسی
fondu U نوعی غذای سویسی
malam U اجری که از ان میسازند
boxes are made of wood U جعبه ها را از چوب میسازند
corrals U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
shelving U موادیکه از ان تاقچه میسازند شیب
corralled U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
pensile birds U پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
marsh mallow U یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
fly agaric U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
principal parts U قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
helleborism U معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
gelignite U ماده ژلاتینی و منفجرهای که از نیترو گلیسیرین میسازند ژلیگنیت
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles U سوراخ سوراخ کردن
grid U دریچه سوراخ سوراخ
grids U دریچه سوراخ سوراخ
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle U سوراخ سوراخ کردن
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
swage block U قالب سوراخ سوراخ
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
drill hole U سوراخ
pitting U سوراخ سوراخ
pinking U سوراخ
pigenhole U سوراخ
fenestra U سوراخ
punches U سوراخ کن
piercer U سوراخ کن
pertusion U سوراخ
perforator U سوراخ کن
loops U سوراخ
looped U سوراخ
finger hole U سوراخ
foramen U سوراخ
pecker U سوراخ کن
foraminated U سوراخ سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
punctulate U سوراخ سوراخ
peep hole U سوراخ
punch U سوراخ کن
eyelets U سوراخ
pumiceous U سوراخ سوراخ
eyelet U سوراخ
punched U سوراخ کن
loop U سوراخ
tapping U سوراخ
holing U سوراخ
slotting U سوراخ
holes U سوراخ
mure U سوراخ
imperforate U بی سوراخ
boring U سوراخ
holed U سوراخ
tapped U سوراخ
leak U سوراخ
tap U سوراخ
leaked U سوراخ
slot U سوراخ
spy hole U سوراخ
broacher U سوراخ کن
leaks U سوراخ
edge perforated U لب سوراخ
slots U سوراخ
hole U سوراخ
openings U سوراخ
broaching U سوراخ کن
punctured U سوراخ
broaches U سوراخ کن
broached U سوراخ کن
puncture U سوراخ
perforation U سوراخ
broach U سوراخ کن
overture U سوراخ
overtures U سوراخ
laces U پر از سوراخ
punctures U سوراخ
opening U سوراخ
waterholes U سوراخ
waterhole U سوراخ
orifices U سوراخ
puncturing U سوراخ
borehole U سوراخ
boreholes U سوراخ
orifice U سوراخ
lace U پر از سوراخ
awl U سوراخ کن
outage U سوراخ
outages U سوراخ
abroach U سوراخ
mesh U سوراخ
thirl U سوراخ
meshing U سوراخ
alveolar U سوراخ سوراخ
taphole U سوراخ
columbarium U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
meshes U سوراخ
perforated U سوراخ دار
foxholes U سوراخ روباه
boring U سوراخ کردن
pores U ریزه سوراخ
bottom hole U سوراخ اصلی
foxhole U سوراخ روباه
buttonhole U سوراخ دکمه
gore U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
perforated U سوراخ شده
spat U سوراخ کرد
plug U سوراخ گیره
eyebolt U پیچ سر سوراخ
f. of the ear U سوراخ گوش
feed hole U سوراخ پیش بر
basic hole U سوراخ مقدماتی
blind hole U سوراخ کور
bore U سوراخ کردن
plugs U سوراخ گیره
auger U زمین سوراخ کن
interstice U سوراخ ریز
pierce U سوراخ کردن
slot U درج یک شی در سوراخ
impenetrable U سوراخ نشدنی
plugging U سوراخ گیره
bore U سوراخ مته
bores U سوراخ کردن
manholes U سوراخ ادم رو
manhole U سوراخ ادم رو
bores U سوراخ مته
core hole U سوراخ هسته
bores U قطر یک سوراخ
drill hole U سوراخ مته
chimney flow U سوراخ تنور
pitted U سوراخ سوراخ چاله چاله
drilled grout hole U سوراخ تزریق
broach U سوراخ کردن
center punch U مرکز سوراخ
bore U قطر یک سوراخ
cross hole U سوراخ عرضی
scuttling U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
portholes U سوراخ برج
porthole U سوراخ برج
deep hole boring U سوراخ عمیق
deep hole drilling U سوراخ عمیق
depth of borehole U عمق سوراخ
depth of hole U عمق سوراخ
diameter of bore U قطر سوراخ
center mark U مرکز سوراخ
grout hole U سوراخ تزریق
delving U سوراخ کردن
pore U سوراخ ریز
delves U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
pore U ریزه سوراخ
gores U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
pores U سوراخ ریز
loopholes U سوراخ دیدبانی
stab U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
buttonholing U سوراخ دکمه
buttonholes U سوراخ دکمه
broaching U سوراخ کردن
buttonholed U سوراخ دکمه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com