English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feeding cloth U پنبه رسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
asbestos U پنبه نسوز پنبه کوهی
exhaust in jector U اب رسان
victualler U خواربار رسان
soniferous U صدا رسان
carburator U سوخت رسان
pursuivant U نامه رسان
provisioner U توشه رسان
paper boy U روزنامه رسان
sutler U اذوقه رسان
purveyors U اذوقه رسان
purveyor U اذوقه رسان
mailmen U نامه رسان
mailman U نامه رسان
deleterious U اسیب رسان
paper boys U روزنامه رسان
pesky U ازار رسان
nocent U زیان رسان
nobbeing U اسیب رسان
acid freeder U اسید رسان
mailer U نامه رسان
feeders U گوی رسان
feeders U توپ رسان
feeders U سوخت رسان
feeder U گوی رسان
feeder U توپ رسان
feeder U سوخت رسان
feeding cloth U مایه رسان
caterers U اذوقه رسان
caterer U اذوقه رسان
illative U نتیجه رسان
injurious U اسیب رسان
mails U نامه رسان
mail U نامه رسان
masseuse U پیغام رسان
data medium U داده رسان
waterworks U دستگاه اب رسان
sleeping partners U شریک سرمایه رسان
silent partner U شریک سرمایه رسان
post U نامه رسان پستچی
prompt book U نسخه سخن رسان
productive of annoyance U زحمت رسان ازارنده
posts U نامه رسان پستچی
posted U نامه رسان پستچی
informers U خبر رسان کاراگاه
post- U نامه رسان پستچی
letter carrier U نامه رسان پستچی
intelligencer U خبر رسان جاسوس
sleeping partner U شریک سرمایه رسان
informant U خبر رسان مخبر
informants U خبر رسان مخبر
informer U خبر رسان کاراگاه
feeder vessel U کشتی سوخت رسان
malignant U زیان اور صدمه رسان
evangelists U صاحب انجیل مژده رسان
illation U نتیجه رسان منتج شونده
prejudicial U زیان رسان تبعیض امیز
prejudicious U زیان رسان تبعیض امیز
prompt box U جای سخن رسان یا سوفلور
evangelist U صاحب انجیل مژده رسان
postboy U چاپار چابک سوار نامه رسان
stratotanker U نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
cotton U پنبه
carder U پنبه زن
cottons U پنبه
cotton yarn U نخ پنبه
collodion U پنبه
rock cork U پنبه کوهی
earth flax U پنبه کوهی
cotton plant U درخت پنبه
stoppers U چوب پنبه
cotton plantation U پنبه زار
cotton plantation U پنبه کاری
cotton seed U پنبه دانه
cotton seed U تخم پنبه
cotton waste U ضایعات پنبه
floss U پنبه ابریشمی
cottonseed U تخم پنبه
cottonseed U پنبه دانه
phellem U چوب پنبه
pyrocellulose U پنبه باروتی
pyrocotton U پنبه باروتی
Egyptian cotton U پنبه مصری
To cut ones head with cotton . <proverb> U با پنبه سر بریدن .
paper tiger U پهلوان پنبه
miuntain flax U سنگ پنبه
miuntain flax U پنبه کوهی
floers of zinc U پنبه روی
oxide zine U پنبه روی
guncotton U باروت پنبه
nitro cotton U باروت پنبه
cotton plant U بوته پنبه
paper tigers U پهلوان پنبه
cotton wool U لایی پنبه
lint U ضایعات پنبه
bravado U پهلوان پنبه
stopper U چوب پنبه
asbestos U پنبه کوهی
abiston U پنبه نسوز
abiston U پنبه کوهی
cotton wool U پنبه لایی
cork U چوب پنبه
corks U چوب پنبه
cash crops U پنبه وتنباکو
boll [cotton gin] غوزه پنبه
asbestus U سنگ پنبه
bullying U پهلوان پنبه
bully U پهلوان پنبه
bullies U پهلوان پنبه
bullied U پهلوان پنبه
floats U چوب پنبه
floated U چوب پنبه
float U چوب پنبه
cards U پنبه زنی
card U پنبه زنی
bobber U چوب پنبه
asbestus U پنبه کوهی
pod U قوزه پنبه
absorbent cotton U پنبه هیدروفیل
asbestus U پنبه نسوز
asbeston U پنبه نسوز
pods U قوزه پنبه
asbestos U پنبه نسوز
stopper U باچوب پنبه بستن
pourpoint U لحاف پنبه دار
gins U پنبه را پاک کردن
gin U پنبه را پاک کردن
asbestos cement U سیمان پنبه کوهی
kapok U چوب پنبه سبک
maco U پنبه درجه یک مصری
batting U پنبه حلاجی شده
cotton-waste U آشغال و ضایعات پنبه
stoppers U باچوب پنبه بستن
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
ginning U پنبه پاک کنی
cottonseed oil U روغن پنبه دانه
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
cotton gin U ماشین پنبه پاک کن
loggerhead U نوعی افت پنبه
asbestos cement U سیمان پنبه نسوز
asbestine U مانند پنبه نسوز
bungs U چوب پنبه بشکه
cotton cake U کنجاره پنبه دانه
bunged U چوب پنبه بشکه
bunging U چوب پنبه بشکه
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
comber U ماشین پنبه زنی
cork borer U چوب پنبه سوراخ کن
mountain cork U یکجور پنبه کوهی
cork oak U درخت چوب پنبه کش
corked U چوب پنبه دار
bung U چوب پنبه بشکه
peasecod U جلونیم تنه پنبه دار
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
the cork went off with apop U چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
subereous U از چوب پنبه گرفته شده
phellogen U لایه چوب پنبه ساز
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
quilting U پنبه دار پارچه لحافی
gin U ماشین پنبه پاک کنی
gins U ماشین پنبه پاک کنی
absorption U میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
cloop U صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
suberin U ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
to bung up U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
pyroxilin U یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
To pay no heed . To be inattentive . U پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
pourpoint U لباس لایه داریا پنبه دار
to bung U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
snowsuit U لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willows U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
willow U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
gossypol U رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
waxing cork U چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
peascod U غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com