English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plainclothesman U پلیس مخفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
Other Matches
underground U مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
precinct [American E] U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
policing district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
police district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
furtive U مخفی
closeted U مخفی
closet U مخفی
clandestine U مخفی
undercover U مخفی
closets U مخفی
covert U مخفی
hush-hush U مخفی
secret U مخفی
secrets U مخفی
hush hush U مخفی
hid U مخفی
slinky U مخفی
slinkiest U مخفی
perdu or due U مخفی
closeting U مخفی
hidden U مخفی
concealed U مخفی
slinkier U مخفی
guard dog U سگ پلیس
K9 [canine] U سگ پلیس
police dog U سگ پلیس
gendarme U پلیس
constables U پلیس
polices U پلیس
cop U پلیس
policed U پلیس
constable U پلیس
bobby U پلیس
bobbies U پلیس
cops U پلیس
german shepherd U سگ پلیس
gendarmes U پلیس
police U پلیس
emissary U مامور مخفی
emissaries U مامور مخفی
bugging U میکروفن مخفی
hugger mugger U مخفی کردن
bugs U میکروفن مخفی
hidden codes U رمزهای مخفی
bug U میکروفن مخفی
clandestinely U بطور مخفی
secret agent U مامور مخفی
hideaways U مخفی گاه
hideaway U مخفی گاه
under U مخفی درزیر
under- U مخفی درزیر
hid U مخفی شده
hidden file U فایل مخفی
codes U کدهای مخفی
secret agents U مامور مخفی
covert operations U عملیات مخفی
stowaways U مسافر مخفی
by ballot U با رای مخفی
stowaway U مسافر مخفی
occult U مخفی کردن
hickok belt U مخفی کردن زه
secret ballot U رای مخفی
submergence U مخفی سازی
skeleton in one's closet <idiom> U رازهای مخفی
submers U مخفی کردن
mole U مامور مخفی
defector in place U مامور مخفی
stow U مخفی کردن
stowed U مخفی کردن
stowing U مخفی کردن
stows U مخفی کردن
conceal U مخفی کردن
hidey-hole U مخفی گاه
hidy-hole U مخفی گاه
hidden U مخفی شده
cover U مخفی در بر گرفتن
coverings U مخفی در بر گرفتن
covers U مخفی در بر گرفتن
blind U مخفی گاه
blinded U مخفی گاه
blinds U مخفی گاه
conceals U مخفی کردن
obscured U مخفی کردن
submerging U مخفی کردن
submerges U مخفی کردن
submerged U مخفی کردن
submerge U مخفی کردن
obscurer U مخفی کردن
obscuring U مخفی کردن
obscure U مخفی کردن
obscures U مخفی کردن
obscurest U مخفی کردن
police power U دادگاه پلیس
police office U پاسگاه پلیس
police reporter U مخبر پلیس
battle lights U چراغ پلیس
road guard U پلیس راه
police calls U استمداد پلیس
police power U نیروی پلیس
vice squad U جوخه پلیس
flatfoot U پلیس گشتی
vice squads U جوخه پلیس
local building inspector U پلیس ساختمان
frontier police U پلیس مرزبانی
paddywagon U اتومبیل پلیس
patrol wagon U اتومبیل پلیس
border guard U پلیس مرزبانی
policemen U مامور پلیس
shore patrol U پلیس ساحلی
border police U پلیس مرزبانی
police force U دادگاه پلیس
police forces U نیروی پلیس
police forces U دادگاه پلیس
police officers U مامور پلیس
patrolman U پلیس گشتی
runners U افسر پلیس
runner U افسر پلیس
police force U نیروی پلیس
police stations U ایستگاه پلیس
police station U ایستگاه پلیس
policeman U مامور پلیس
police stations U مرکز پلیس
Interpol U پلیس بینالمللی
patrolmen U پلیس گشتی
police officer U افسر پلیس
police officer U مامور پلیس
police officers U افسر پلیس
police station U مرکز پلیس
bugged U مجهز به میکروفن مخفی
camouflage U مخفی کردن پوشاندن
hides U مخفی نگاه داشتن
fig leaves U لاپوش مخفی کننده
fig leaf U لاپوش مخفی کننده
ballot U رای مخفی دادن
balloted U رای مخفی دادن
ballots U رای مخفی دادن
camouflaged U مخفی کردن پوشاندن
camouflages U مخفی کردن پوشاندن
hide U مخفی نگاه داشتن
camouflaging U مخفی کردن پوشاندن
falsi crimen U مخفی کردن حقیقت
rozzer [British E] U پلیس [اصطلاح روزمره]
cop U پلیس [اصطلاح روزمره]
police raid U ورود ناگهانی پلیس
posse comitatus U دسته افراد پلیس
The police held the crowd back. U پلیس جمعیت را عقب زد
The police stopped me. U پلیس جلویم را گرفت
filth [British E] U پلیس [اصطلاح روزمره]
bust [colloquial] U حمله ناگهانی پلیس
peeler U اسباب پوست کن پلیس
peelers U اسباب پوست کن پلیس
raid U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
raiding U ورود ناگهانی پلیس
raids U ورود ناگهانی پلیس
round-up U ورود ناگهانی پلیس
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
police raid U حمله ناگهانی پلیس
round-up U حمله ناگهانی پلیس
give in charge U تحویل پلیس دادن
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
turn over to the police U تحویل پلیس دادن
shore patrol U پلیس نیروی دریایی
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
under police surveillance U تحت نظر پلیس
mountie U پلیس سوار کانادا
constableship U وفیفه یا رتبه پلیس
perdue U مخفی سرباز جان فشان
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
perdu U مخفی سرباز جان فشان
huddle U مخفی کردن درهم ریختگی
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
spial U عمل مخفی انجام دادن
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
huddles U مخفی کردن درهم ریختگی
huddling U مخفی کردن درهم ریختگی
hush U ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
huddled U مخفی کردن درهم ریختگی
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
give a person in charge U کسی را تحویل پلیس دادن
concierges U پلیس محافظ درب ورودی
squad car U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad cars U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
concierge U پلیس محافظ درب ورودی
pig [American E] U پلیس [اصطلاح تحقیر آمیز]
posses U دسته افراد پلیس جماعت
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
posse U دسته افراد پلیس جماعت
disclose U یات چیزی که باید مخفی می ماند
ballot U رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
disclosing U یات چیزی که باید مخفی می ماند
espial U جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com