Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
take cover
U
پشت جان پناه قرار گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defilade
U
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
protecting
U
در پناه سنگر قرار دادن
protect
U
در پناه سنگر قرار دادن
protects
U
در پناه سنگر قرار دادن
fire in the hole
U
فرمان در جان پناه قرار گیرید
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
take cover
U
جان پناه گرفتن
sheltered
U
پناه گرفتن سرپناه
shelters
U
پناه گرفتن سرپناه
shelter
U
پناه گرفتن سرپناه
sheltering
U
پناه گرفتن سرپناه
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stand
U
قرار گرفتن
stymie
U
قرار گرفتن
lied
U
قرار گرفتن
stymieing
U
قرار گرفتن
stymies
U
قرار گرفتن
lies
U
قرار گرفتن
stymied
U
قرار گرفتن
lie
U
قرار گرفتن
surmounted
U
بالا قرار گرفتن
heel
در پاشنه قرار گرفتن
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
grades
U
در پایهای قرار گرفتن
pew
U
درنیمکت قرار گرفتن
surmounting
U
بالا قرار گرفتن
surmounts
U
بالا قرار گرفتن
colocate
U
کنار هم قرار گرفتن
pews
U
درنیمکت قرار گرفتن
surmount
U
بالا قرار گرفتن
equitant
U
رویهم قرار گرفتن برگها
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
emotionalize
U
تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
bear
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
alignments
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
overlie
U
قرار گرفتن خفه کردن
bears
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
alignment
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
feel the pinch
<idiom>
U
در تنگنای مالی قرار گرفتن
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
poise of head
U
وضع قرار گرفتن سر روی تن
attitude
U
حالت قرار گرفتن رفتار
attitudes
U
حالت قرار گرفتن رفتار
bearing direction
U
جهت قرار گرفتن یاطاقان
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
to receive attantion
U
مورد توجه قرار گرفتن
in one's good books (graces)
<idiom>
U
موردعلاقه شخص قرار گرفتن
snug
U
بطور دنج قرار گرفتن
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
in situ
U
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
haul defilade
U
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
trifles
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
trifle
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
format
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
overlapped
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
venation
U
ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
overlap
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
overlaps
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
formats
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
luggage compartment
U
محل قرار گرفتن جامه دان
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
chopped
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
chop
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
appose
U
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
pillow
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
trail
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
trails
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
trailing
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
trailed
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
unwarned exposed
U
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
superimposing
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimpose
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
pillows
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
superimposes
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
textures
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
texture
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
quiver
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfere
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivered
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quivering
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interferes
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivers
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish crossover
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
refuges
U
پناه دادن پناه بردن
harbours
U
پناه دادن پناه بردن
harboured
U
پناه دادن پناه بردن
harbors
U
پناه دادن پناه بردن
take reffuge
U
پناه اوردن پناه بردن
harbored
U
پناه دادن پناه بردن
harboring
U
پناه دادن پناه بردن
harbouring
U
پناه دادن پناه بردن
harbour
U
پناه دادن پناه بردن
refuge
U
پناه دادن پناه بردن
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
preorbital
U
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
align
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligns
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
cover off
U
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
lool
U
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
U
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
blinds
U
پناه
opens
U
بی پناه
sconce
U
پناه
shelterless
U
بی پناه
blinded
U
پناه
blind
U
پناه
harbourless
U
بی پناه
guard
U
پناه
exposed
U
بی پناه
safeguards
U
پناه
erfuge
U
پناه
fenceless
U
بی پناه
guardless
U
بی پناه
harbourage
U
پناه
safeguarding
U
پناه
safeguarded
U
پناه
defenceless
U
بی پناه
unsheltered
<adj.>
U
بی پناه
safeguard
U
پناه
guarding
U
پناه
guards
U
پناه
grith
U
پناه
bulwarks
U
پناه
coverture
U
پناه
open
U
بی پناه
opened
U
بی پناه
refuge
U
پناه
defenseless
U
بی پناه
refuges
U
پناه
bulwark
U
پناه
harbouring
U
پناه دادن
parapets
U
جان پناه
harbours
U
پناه بردن
guard rail
U
جان پناه
harbouring
U
پناه بردن
hand rail
U
جان پناه
harbor
U
پناه دادن
harbor
U
پناه بردن
harbours
U
پناه دادن
parapet
U
جان پناه
mantelet
U
جان پناه
lee side
U
سمت پناه
cestus
U
مشت پناه
defilade
U
جان پناه
dismounted defilade
U
جان پناه
Good grief!
U
پناه برخدا !
ear tab
U
گوش پناه
erfuge
U
پناه گاه
fire in the hole
U
به جان پناه
embower
U
پناه دادن
gorget
U
گلو پناه
exposing
U
بی پناه گذاشتن
expose
U
بی پناه گذاشتن
ear cap
U
گوش پناه
sheltered
U
جان پناه
to seek shelter
U
پناه جستن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com