Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cultural lag
U
پس افتادگی فرهنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
culturally
U
فرهنگی
educational
U
فرهنگی
cultural
U
فرهنگی
phlistinism
U
بی فرهنگی
cultural deprivation
U
محرومیت فرهنگی
cuttural attache
U
وابسته فرهنگی
culture shock
U
کوبهی فرهنگی
culture shock
U
ضربهی فرهنگی
transcultural
U
بین فرهنگی
cultural psychiatry
U
روانپزشکی فرهنگی
cultural heritage
U
میراث فرهنگی
cross cultural
U
میان فرهنگی
cross-cultural
U
میان فرهنگی
subversive
U
اجتماعی و فرهنگی
subversives
U
اجتماعی و فرهنگی
cultural fad
U
هوس فرهنگی
lettered
U
فرهنگی باسواد
cultural development
U
توسعه فرهنگی
cultural anomie
U
بی هنجاری فرهنگی
cultural anomy
U
بی هنجاری فرهنگی
cultural tourism
U
گردشگری فرهنگی
sociocultural
U
اجتماعی- فرهنگی
cultural parallelism
U
توازی نگری فرهنگی
cross cultural psychiatry
U
روانپزشکی میان فرهنگی
cross cultural psychology
U
روانشناسی میان فرهنگی
cultural absolutism
U
مطلق نگری فرهنگی
cultural anthropology
U
انسان شناسی فرهنگی
cultural relativism
U
نسبی نگری فرهنگی
renaissance
U
دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
intercultural
U
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
enchilada
U
کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
outside art
U
[هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
lags
U
پس افتادگی
arrearage
U
پس افتادگی
lag
U
پس افتادگی
humility
U
افتادگی
languor
U
از پا افتادگی
enthralment
U
افتادگی
self effacement
U
افتادگی
retardation
U
پس افتادگی
lagged
U
پس افتادگی
falling of the womb
U
پائین افتادگی
forward slip
U
پیش افتادگی
forwardness
U
پیش افتادگی
impaction
U
گیر افتادگی
ommission
U
از قلم افتادگی
prolapsus
U
بیرون افتادگی
to humble oneself
U
افتادگی نمودن
social lag
U
پس افتادگی اجتماعی
retard time
U
عقب افتادگی
prosiness
U
پیش پا افتادگی
prolapsus
U
پایین افتادگی
prolapse
U
پایین افتادگی
pretermission
U
از قلم افتادگی
defeats
U
از شکل افتادگی
disfiguration
U
ازشکل افتادگی
banality
U
پیش پا افتادگی
commonplaceness
U
پیش پا افتادگی
backwardness
U
عقب افتادگی
omission
U
از قلم افتادگی
omissions
U
از قلم افتادگی
humbly
U
از روی افتادگی
modestly
U
با افتادگی با تواضع
disfigurements
U
از شکل افتادگی
disfigurement
U
از شکل افتادگی
defeating
U
از شکل افتادگی
defeated
U
از شکل افتادگی
paralysis
U
ازکار افتادگی
drop out
U
از قلم افتادگی
overlapping
U
روی هم افتادگی
disfavor
U
از نظر افتادگی
breakdown
U
از کار افتادگی
breakdowns
U
از کار افتادگی
disfavour
U
از نظر افتادگی
lap seam
U
رویهم افتادگی
defeat
U
از شکل افتادگی
obsolescence
U
ازرواج افتادگی
lapped
U
زیرکار رویهم افتادگی
deflections
U
پایین افتادگی واخمش
deflection
U
پایین افتادگی واخمش
lap
U
زیرکار رویهم افتادگی
downtime
U
مدت از کار افتادگی
down time
U
مدت از کار افتادگی
lead angle
U
زاویه پیش افتادگی
lead of phase
U
پیش افتادگی فاز
missing parts test
U
ازمون افتادگی وار
angle of lead
U
زاویه پیش افتادگی
prosaicness
U
پیش پا افتادگی سادگی
meekly
U
از روی فروتنی یا افتادگی
retard time
U
زمان عقب افتادگی
subversion
U
نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
leeway
U
عقب افتادگی راه گریز
overlap of distillat curves
U
رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
falling of the womb
U
سقوط کردن پائین افتادگی
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
sweeney
U
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny
U
از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
one-upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
guinea pepper
U
فلفل قرمز هندی فلفل فرهنگی
behind the times
<idiom>
U
از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
forward slip
U
جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
advances
U
پیش افتادن پیش افتادگی
advance
U
پیش افتادن پیش افتادگی
advancing
U
پیش افتادن پیش افتادگی
synthetic dyes
U
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com