Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
general practitioner
U
پزشک بیماریهای عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
general practitioner
U
پزشک عمومی
social disease
U
بیماریهای مقاربتی بیماریهای شایع در اجتماع
dermatosis
U
بیماریهای پوستی
venereal diseases
U
بیماریهای امیزشی
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
virosis
U
ابتلا به بیماریهای ویروسی
osteopath
U
متخصص بیماریهای استخوان
venereology
U
پزشکی بیماریهای امیزشی
osteopaths
U
متخصص بیماریهای استخوان
gynecologist
U
متخصص بیماریهای زنان
pediatrician
U
ویژه گر بیماریهای کودکان
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
gastroenterologist
U
متخصص بیماریهای معده وروده
urologist
U
ویژه گر بیماریهای دستگاه ادرار
venereologist
U
ویژه گر بیماریهای امیزشی یامقاربتی
otolaryngology
U
رشته بیماریهای گوش و گلو و بینی
big head
U
انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
big heads
U
انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
tetter
U
بیماریهای تاول دار پوست مثل زرد زخم
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
endodontics
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontia
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
eliza
U
برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
doc
U
پزشک
chiropodist
U
پزشک پا
medic
U
پزشک
practitioner
U
پزشک
practitioners
U
پزشک
docs
U
پزشک
aesculapian
U
پزشک
physician
U
پزشک
physicians
U
پزشک
chiropodists
U
پزشک پا
medical officer
U
پزشک
medical officer
U
سر پزشک
master physician
U
سر پزشک
medical man
U
پزشک
interne
U
پزشک
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
alienist
U
پزشک دیوانگان
practitioners
U
دندان پزشک
practitioners
U
دام پزشک
oculist
U
چشم پزشک
surgeon
U
پزشک جراح
practitioner
U
دندان پزشک
practitioner
U
دام پزشک
aurist
U
پزشک گوش
surgeons
U
پزشک جراح
oculists
U
چشم پزشک
certificate of a doctor
U
گواهی پزشک
farrier
U
دام پزشک
farriers
U
دام پزشک
house physician
U
پزشک مقیم
mad doctor
U
پزشک دیوانگان
medical examiner
U
پزشک قانونی
medicine man
U
پزشک قبیله
medico
U
پزشک طبیب
medico legal examiner
U
پزشک قانونی
neuropathist
U
پزشک اعصاب
ophthalmologist
U
چشم پزشک
physician in attendance
U
پزشک معالج
doctor-to-be
U
پزشک آینده
a fake doctor
U
پزشک قلابی
doctored
U
پزشک دکتر
doctor
U
پزشک دکتر
doctor to the company
U
پزشک شرکت
family doctors
U
پزشک خانواده
family doctor
U
پزشک خانواده
surgeon general
U
پزشک ارشد
doctors
U
پزشک دکتر
doctoring
U
پزشک دکتر
psychopathist
U
پزشک دیوانگان
obstetrician
U
پزشک متخصص زایمان
obstetricians
U
پزشک متخصص زایمان
to take medical advice
U
با پزشک مشورت کردن
practician
U
پزشک دست در کار
psychiater
U
پزشک ناخوشی دماغی
physician in ordinary
U
پزشک رسمی یا همیشگی
iatrogenic illness
U
بیماری پزشک زاد
medicaster
U
پزشک زبان باز
extern
U
کمک پزشک روزانه
syrinx
U
استاخ پزشک ایطالیایی
esculapian
U
وابسته به دارگونه طب پزشک
pediatrician
U
پزشک متخصص اطفال
lay analyst
U
روانکاو غیر پزشک
internist
U
پزشک امراض داخلی
neuropsychiatrist
U
پزشک اعصاب و روان
eustachian
U
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
the doctor ordered an ointment
U
پزشک مرهم تجویز کرد
intern
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
flight surgeon
U
افسر پزشک نیروی هوایی
Foundation
[junior]
house officer
[British English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
intern
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
Call a doctor quickly.
فورا پزشک خبر کنید.
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
interns
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
interning
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
woman doctor
U
پزشک زن حکیم خانم طبیبه
anesthetist
U
پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
He's not suited for a doctor.
U
او
[مرد]
برای یک پزشک مناسب نیست.
attendance of a doctor
U
حضور پزشک روی رینگ بوکس
accoucheur
U
پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
to take the pill
[to be on the pill]
[to go on the pill]
U
قرص خوردن
[طبق دستور از پزشک]
take medical a
U
به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
residency
U
اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
There is one physician for every 260 inhabitants.
U
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll .
U
حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
unless otherwise prescibed
[by the doctor]
U
مگر اینکه
[پزشک]
نسخه دیگری نوشته
surgeon general
U
رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
quarantine
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
pathologist
U
پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologists
U
پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
oecumenical
U
عمومی
generic
U
عمومی
common user
U
عمومی
the public voice
U
عمومی
rife
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
widest
U
عمومی
wider
U
عمومی
wide
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
popular
U
عمومی
general
U
عمومی
commoners
U
عمومی
generals
U
عمومی
overt
U
عمومی
common
U
:عمومی
outlines
U
خط عمومی
common
U
عمومی
commoners
U
:عمومی
commonest
U
:عمومی
public
U
عمومی
outlining
U
خط عمومی
outlined
U
خط عمومی
universal
U
عمومی
commonest
U
عمومی
outline
U
خط عمومی
bussing
U
مسیر عمومی
encyclic
U
عمومی دوری
generalities
U
افهار عمومی
suffrage universal
U
حق رای عمومی
public place
U
مکان عمومی
general amnesty
U
عفو عمومی
public policy
U
سیاست عمومی
busses
U
مسیر عمومی
generality
U
افهار عمومی
prosecture
U
وکیل عمومی
common parts
U
قطعات عمومی
common nuisance
U
اضرار عمومی
common language
U
زبان عمومی
common labour
U
کارگر عمومی
common items
U
قطعات عمومی
common grid
U
شبکه عمومی
common purse
U
وجوه عمومی
common user
U
خدمات عمومی
counsel for the crown
U
وکیل عمومی
public place
U
محل عمومی
general requirements
U
نیازهای عمومی
consolidated annuities
U
دیون عمومی
comulative action
U
اثر عمومی
mass poverty
U
فقر عمومی
common hardware
U
قطعات عمومی
common user items
U
اقلام عمومی
public goods
U
کالاهای عمومی
state property
U
اموال عمومی
general theory
U
نظریه عمومی
general plan
U
نقشه عمومی
general paresis
U
فلج عمومی
general paralysis
U
فلج عمومی
general outpost
U
پاسدار عمومی
general outpatient clinic
U
درمانگاه عمومی
buses
U
مسیر عمومی
general mobilization
U
بسیج عمومی
general message
U
پیام عمومی
general meeting
U
مجمع عمومی
general meeting
U
جلسه عمومی
bused
U
مسیر عمومی
bus
U
مسیر عمومی
general support
U
پشتیبانی عمومی
general supplies
U
اماد عمومی
general supplies
U
تدارکات عمومی
public warehouse
U
انبار عمومی
general stock
U
سهام عمومی
general staff
U
ستاد عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com