Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ramble
U
پریشانی بی هدفی
rambled
U
پریشانی بی هدفی
rambles
U
پریشانی بی هدفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flanerie
U
بی هدفی
roves
U
سرگردانی و بی هدفی
whereunto
U
بچه هدفی
rove
U
سرگردانی و بی هدفی
roved
U
سرگردانی و بی هدفی
whereto
U
بچه هدفی
targetted
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
target
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targeted
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targeting
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targets
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targetting
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
opportunity target
U
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
goal
U
گل زدن هدفی در پیش داشتن
goals
U
گل زدن هدفی در پیش داشتن
to have connections
U
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
to make friends
[to make connections]
U
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
fleeting target
U
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
woes
U
پریشانی
nonplus
U
پریشانی
disconsolateness
U
پریشانی
discomposure
U
پریشانی
desolateness
U
پریشانی
affiction
U
پریشانی
dolour
U
پریشانی
katzenjammer
U
پریشانی
dolor
U
پریشانی
deplorability
U
پریشانی
forlornness
U
پریشانی
disconsolation
U
پریشانی
woe
U
پریشانی
turmoil
U
پریشانی
non-cooperation
U
پریشانی
uneasiness
U
پریشانی
affliction
پریشانی
depression
U
پریشانی
depressions
U
پریشانی
taking
U
پریشانی
distress
U
پریشانی
distresses
U
پریشانی
worriment
U
پریشانی
perturbations
U
پریشانی
perturbation
U
پریشانی
confusion
U
پریشانی
Method to my madness
<idiom>
U
هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
crossing target
U
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
depressant
U
عامل پریشانی
bothers
U
رنجش پریشانی
distressing
U
پریشانی اور
afflictions
U
پریشانی غمزدگی
bothering
U
رنجش پریشانی
bothered
U
رنجش پریشانی
bother
U
رنجش پریشانی
baffling
U
پریشانی اهانت
baffles
U
پریشانی اهانت
baffled
U
پریشانی اهانت
distressingly
U
پریشانی اور
absently
U
با پریشانی فکر
deflection defocusing
U
پریشانی اشعه
stressful
U
پراز پریشانی
bitter end
U
اخرین پریشانی
abstractedly
U
با پریشانی خیال
remorse
U
ندامت پریشانی
desolation
U
دلتنگی پریشانی
baffle
U
پریشانی اهانت
forlornly
U
از روی پریشانی و درماندگی
succor
U
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succour
U
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com