English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heronry U پرورشگاه مرغ ماهیخوار دسته ماهیخواران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heron U ماهیخوار
herons U ماهیخوار
hern U ماهیخوار
ichthyophagous U ماهیخوار
pelicans U مرغ ماهیخوار
aigret U یکجور ماهیخوار
merganser U اردک ماهیخوار
kingfisher U مرغ ماهیخوار
goosander U اردک ماهیخوار
aigrette U مرغ ماهیخوار کلاه پر
loon U انواع پنگوئنهای ماهیخوار و غواص
egret U مرغ ماهیخوار سفید حواصیل
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
craned U ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
cranes U ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
craning U ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
crane U ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
willet U مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
nursery U پرورشگاه
nidus U پرورشگاه
nurseries U پرورشگاه
orphanages U پرورشگاه
orphanage U پرورشگاه
almamater U پرورشگاه
nursed U مهد پرورشگاه
oyster bed U پرورشگاه صدف
orphanage U پرورشگاه یتیمان
fish farm U پرورشگاه ماهی
nurse U مهد پرورشگاه
oyster bank U پرورشگاه صدف
oyster farm U پرورشگاه صدف
orphanages U پرورشگاه یتیمان
nurses U مهد پرورشگاه
protectory U پرورشگاه یتیمان
nidus U پرورشگاه تخم
orphan asylum U پرورشگاه یتیمان
seminary of vice U پرورشگاه فسادوشرارت
snailery U پرورشگاه حلزون
pheasantry U پرورشگاه قرقاول
oyster beds U پرورشگاه صدف
sealery U پرورشگاه خوکان ابی
ostrich farm U پرورشگاه شتر مرغ
swinery U پرورشگاه یا جایگاه خوکان
farms U پرورشگاه حیوانات اهلی
farmed U پرورشگاه حیوانات اهلی
nurse of liberty U پرورشگاه یا مهد ازادی
farm U پرورشگاه حیوانات اهلی
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
classify U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
shoals of people U دسته دسته مردم
assort U دسته دسته شدن
scores of people U دسته دسته مردم
streams of people U دسته دسته مردم
regiments U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
in detail U مفصلا دسته دسته
groups U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
troop U دسته دسته شدن
trooped U دسته دسته شدن
trooping U دسته دسته شدن
group U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
sects U دسته دسته مذهبی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
processions U دسته
nib U دسته
tussocks U دسته مو
procession U دسته
tussock U دسته مو
bunching U دسته
bunched U دسته
bunch U دسته
nibs U دسته
stem U دسته
stems U دسته
haft U دسته
crank U دسته
handgrip U دسته
handhold U دسته
ranges U دسته
ranged U دسته
stemming U دسته
stemmed U دسته
range U دسته
sections U دسته
section U دسته
helve U دسته
cranking U دسته
parcel U دسته
parcels U دسته
gangs U دسته
assortment U دسته
clan U دسته
passel U دسته
clans U دسته
hilts U دسته
pitman U دسته
hilt U دسته
category U دسته
helms U دسته
nosegay U دسته گل
kind U دسته
cliques U دسته
handles U دسته
clique U دسته
bunches U دسته
handle U دسته
lever U دسته
levers U دسته
gang U دسته
assortments U دسته
helm U دسته
gens U دسته
ears U دسته
hosting U دسته
hosted U دسته
host U دسته
cheque book U دسته چک
classis U دسته
confraternity U دسته
covey U دسته
clusters U دسته
hosts U دسته
boodle U دسته
ear U دسته
platoon U دسته
platoons U دسته
wisp U دسته
wisps U دسته
shook U دسته
hordes U دسته
ringleaders U سر دسته
horde U دسته
congregations U دسته
ringleader U سر دسته
congregation U دسته
bodle U دسته
cluster bombs U دسته
drove U دسته
clump U دسته
fagot U دسته
faggots U دسته
faggot U دسته
skein U دسته
tuft U دسته
fasciculate U دسته دسته
tufts U دسته
ilk U دسته
bouquets U دسته گل
kindest U دسته
bouquet U دسته گل
droves U دسته
fascicled U دسته دسته
cluster bomb U دسته
clumps U دسته
cluster U دسته
clumping U دسته
teams U دسته
fascicle U دسته
sheaf U دسته
clumped U دسته
team U دسته
kinds U دسته
fascicle or cule U دسته
cranks U دسته
classes U دسته
bail arm U دسته
A bouquet (bunch)of flowers. U دسته گه
A bunch ( bouquet ) of flowers . U دسته گل
lot U دسته
skeins U دسته
work team U دسته
schools U دسته
armies U دسته
lugs U دسته
classing U دسته
lugging U دسته
lugged U دسته
army U دسته
school U دسته
bundle U دسته
bundles U دسته
bundling U دسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com