Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
painted lady
U
پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
storm warning
U
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
english shepherd
U
سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
Loo sanpra
U
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
Turkaman rugs
U
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
achromatic
U
سیاه و سفید
black and white
U
سیاه و سفید
BPP
U
یک بیت برای سیاه یا سفید
dorper
U
گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
to not lift a finger
<idiom>
U
دست به سیاه و سفید نزدن
[اصطلاح]
monochrome
U
در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
licensed victualler
U
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
woodruff
U
حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
checkered flag
U
پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
paper white monitor
U
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
reverses
U
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse
U
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversed
U
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reversing
U
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
diver's flag
U
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
division boards
U
قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
achromatic colour
U
رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
resolving power
U
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
hereford
U
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
monochrome
U
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
contrasted
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
positive
U
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
a chromatic
U
[معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
apartheid
U
نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
contrasted
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
watermark
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
blacks
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
carminic acid
U
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
mottle
U
با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
lenticule
U
خالهای ریز متن عکس
ocellated
U
دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
ocellate
U
دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
quincun cial
U
مرتب بشکل خالهای برگ پنج درگنجفه
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
infrared line scan
U
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
basalt
U
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
U
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
U
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
U
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
infrared imagery
U
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
crape
U
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
sable
U
رنگ سیاه لباس سیاه
black holes
U
حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat
U
گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole
U
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
U
طرح سیاه حرف سیاه
sables
U
رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops
U
سیاب سیاه جیوه سیاه
quin cunx
U
پنج چیزکه ترتیب انهامانندترتیب خالهای برگ پنج درگنجفه باشد
scabbiest
U
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabby
U
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbier
U
جرب دار دارای خالهای جرب مانند
white with blue stripes
U
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina
U
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
infrared ray
U
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
leukocyte
U
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
black body radiation
U
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
passed
U
پروانه
licences
U
پروانه
passes
U
پروانه
purple emperor
U
پروانه
fans
U
پروانه
fanning
U
پروانه
licensing
U
پروانه
license
U
پروانه
indult
U
پروانه
micros
U
پروانه
licence
U
پروانه
pass
U
پروانه
micro
U
پروانه
fanned
U
پروانه
butterfly
پروانه
moths
U
پروانه
licensure
U
پروانه
moth
U
پروانه
licenses
U
پروانه
propeller
U
پروانه
fan
U
پروانه
butterflies
U
پروانه
permitting
U
پروانه پته
permitting
U
پروانه جواز
permits
U
پروانه پته
permits
U
پروانه جواز
papilionidae
U
تبره پروانه
permit
U
پروانه پته
permit
U
پروانه جواز
licensees
U
دارنده پروانه
licensees
U
پروانه دار
breaststroke
U
شنای پروانه
propeller
U
پروانه کشتی
lutestring
U
نوعی پروانه
export licence
U
پروانه صدور
residence permit
U
پروانه اقامت
exhaust fan
U
پروانه خروجی
f.for practising medicine
U
پروانه پزشکی
fan blade
U
تیغه پروانه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
lustring
U
نوعی پروانه
export licence
U
پروانه صادرات
licensee
U
دارنده پروانه
licensee
U
پروانه دار
permit of residence
U
پروانه اقامت
permission to stay
U
پروانه اقامت
hawk moth
U
پروانه بید
permission to reside
U
پروانه اقامت
transit bill
U
پروانه عبور
propeller fan
U
پروانه گردان
propeller blade
U
تیغه پروانه
butterflies
U
بشکل پروانه
butterflies
U
شنای پروانه
licensing
U
پروانه جواز
fan belts
U
تسمه پروانه
butterfly
U
بشکل پروانه
butterfly
U
شنای پروانه
license
U
پروانه جواز
papilionaceous
U
پروانه وار
fan belt
U
تسمه پروانه
flier
U
پروانه موتور
radiator fan
U
پروانه رادیاتور
impeller
U
پروانه موتور
flyers
U
پروانه موتور
fanned
U
پروانه اتومبیل
butterfly plan
U
طرح پروانه ای
laissez passer
U
پروانه عبور
licence
U
پروانه جواز
building permit
U
پروانه ساختمان
licence fee
U
مخارج پروانه
licence number
U
شماره پروانه
licencee
U
دارنده پروانه
screwpropeller
U
پروانه کشتی
butterfly knot
U
گره پروانه
fanning
U
پروانه اتومبیل
fans
U
پروانه اتومبیل
licenses
U
پروانه جواز
propeller
U
پروانه ناو
licences
U
پروانه جواز
permission
U
دستور پروانه
ship propeller
U
پروانه کشتی
placard
U
پروانه رسمی
papering
U
جواز پروانه
fan
U
پروانه اتومبیل
papers
U
جواز پروانه
butterflyer
U
شناگر پروانه
licenser
U
پروانه دهنده
licensor
U
پروانه دهنده
flyer
U
پروانه موتور
fliers
U
پروانه موتور
painted lady
U
پروانه رنگارنگ
placards
U
پروانه رسمی
licentiate
U
دارنده پروانه
licensable
U
پروانه دار
papered
U
جواز پروانه
paper
U
جواز پروانه
tortricid
U
وابسته به پروانه بید
licensor
U
اعطاء کننده پروانه
tortricidae
U
وابسته به پروانه بید
patented
U
حق ثبت اختراع پروانه
propeller
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
patent
U
حق ثبت اختراع پروانه
patents
U
حق ثبت اختراع پروانه
patenting
U
حق ثبت اختراع پروانه
tortrix
U
وابسته به پروانه بید
fan belt
U
تسمه پروانه موتور
fan belts
U
تسمه پروانه موتور
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
arming vane
U
پروانه مسلح کننده
propellor
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
licencor
U
اعطاء کننده پروانه
brimstone buterfly
U
پروانه گوگردی رنگ
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
licensing
U
پروانه دادن مرخص کردن
backwash
U
حرکت اب در نتیجه گردش پروانه
licensees
U
صاحب جواز دارنده پروانه
shebeen
U
مشروب فروش بدون پروانه
tortricidae
U
پروانه بید درشت اندام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com