Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phallism
U
پرستش الت مردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Other Matches
wirility
U
مردی رجولیت قوه مردی
virility
U
مردی
man
U
مردی
mans
U
مردی
manhood
U
مردی
masculinity
U
مردی
penis
U
الت مردی
An old man.
U
پیر مردی.
desexualize
U
از مردی افتادن
masculinity
U
حالت مردی
pudendal virile
U
اکت مردی
pintle
U
الت مردی
membrum
U
الت مردی
penises
U
الت مردی
unmanning
U
از مردی انداختن
virile strength
U
قوت مردی
emasculating
U
از مردی انداختن
emasculates
U
از مردی انداختن
unman
U
از مردی انداختن
emasculated
U
از مردی انداختن
emasculate
U
از مردی انداختن
desex
U
از مردی افتادن
unmans
U
از مردی انداختن
penes
U
الت مردی
adored
U
پرستش
cult
U
پرستش
divine service
U
پرستش
idolization
U
پرستش
adoration
U
پرستش
adulation
U
پرستش
worshiping
U
پرستش
worshiped
U
پرستش
worship
U
پرستش
adoring
U
پرستش
worshipping
U
پرستش
worships
U
پرستش
adores
U
پرستش
cults
U
پرستش
adore
U
پرستش
virility
U
قوه مردی نیرومندی
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
emasculative
U
برنده نیروی مردی
the man to whom you spoke
U
مردی که باوسخن گفتید
worshipful
U
قابل پرستش
meeting house
U
پرستش گاه
ritual
U
ایین پرستش
phallicism
U
پرستش کیر
hierolatry
U
پرستش اولیاء
martyrolatry
U
پرستش شهدا
self worship
U
پرستش خویشتن
zoolatry
U
پرستش حیوانات
sorb
U
عبادت پرستش
praised
U
تحسین پرستش
praising
U
تحسین پرستش
devotion
U
دعا پرستش
adorable
U
قابل پرستش
praises
U
تحسین پرستش
praise
U
تحسین پرستش
coiffure
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
raftsman
U
مردی که الوار را بهم می چسباند
I dare you tell her yourself .
U
اگر مردی خودت به او بگو؟
coiffures
U
مردی که سلمانی زنانه باشد
enslaver
U
زنی که مردی را اسیرزیبایی خودمیسازد
hours of worship
ساعات پرستش یا نماز
latri
U
پرستش خدای برحق
worship
U
عبادت پرستش کردن
worshiping
U
عبادت پرستش کردن
adorableness
U
قابلیت پرستش ستودنی .
the worship of god
U
پرستش یا عبادت خدا
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
worshipping
U
عبادت پرستش کردن
polytheism
U
پرستش خدایان متعدد
worships
U
عبادت پرستش کردن
worshiped
U
عبادت پرستش کردن
bibliolatry
U
پرستش کتاب مقدس
bethel
U
محل پرستش خدا
adorability
U
قابلیت پرستش ستودنی
elemental worship
U
پرستش قوای طبیعی
he is a man of queer habits
U
مردی است دارای عادتهای غریب
wittol
U
مردی که میداند زن او خراب وفاحشه است
man millner
U
مردی که بکارهای خرد وبیهوده می پردازند
idolize
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolized
U
بحد پرستش دوست داشتن
philanthropically
U
ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
idolising
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolizing
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolises
U
بحد پرستش دوست داشتن
hagiolatry
U
پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
mariolatry
U
پرستش مریم مادر عیسی
idolised
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolizes
U
بحد پرستش دوست داشتن
monolatry
U
پرستش یک خدا از میان چندخدا
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
grass widower
U
مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
jilting
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilted
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
jilts
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
co respondent
U
مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
jilt
U
زنی یا مردی که معشوق خودرا یکباره رها کند
theriaanthropism
U
پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
I dare you to say it to his face.
U
خیلی راست می گویی ( اگه مردی ) جلوی خودش بگه
barman
U
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barmen
U
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
bacchic
U
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
prostyle
U
ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
He has grown into a man .
U
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com