Perdic | پرداخت کننده اسفالت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (17 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	asphalt finisher U	پرداخت کننده اسفالت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	stop order U	دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
	payor U	پرداخت کننده
	finisher U	پرداخت کننده
	remitter U	پرداخت کننده
	payer U	پرداخت کننده
	paying bank U	بانک پرداخت کننده
	angle grinder U	پرداخت کننده زاویهای
	cash dispenser U	پرداخت کننده پول
	cash dispensers U	پرداخت کننده پول
	licence U	اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
	licenses U	اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
	licences U	اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
	hire purchase U	کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
	progress payment U	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
	matt U	فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
	matte U	فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
	interim financing U	پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
	usance U	مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
	compressed asphalt U	اسفالت
	asphaltum U	اسفالت
	mineral pitch U	اسفالت
	asphalt U	اسفالت
	sets of bill U	نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
	bituminous varnish U	لاک اسفالت
	pave U	اسفالت کردن
	hot min U	اسفالت گرم
	gravel asphalt U	اسفالت شنی
	bitumen gronted construction U	اسفالت نفوذی
	black japan U	ورنی اسفالت
	asphalt U	اسفالت کردن
	bituminized chips U	تراشههای اسفالت
	black japan U	لاک اسفالت
	surface treatment U	اسفالت سطحی
	roofing asphalt U	اسفالت بام
	asphalt power U	گرد اسفالت
	sheet asphalt U	اسفالت ریخته
	roofing asphalt U	اسفالت سقف
	paves U	اسفالت کردن
	asphaltic sandstone U	سنگریزههای اسفالت
	asphaltic bitumen U	قیر اسفالت
	oxidized asphalt U	اسفالت اکسیده
	asphalt power U	پودر اسفالت
	asphalt lining U	روکش اسفالت
	blacktop U	اسفالت کردن
	cold laid mixture U	اسفالت سرد
	asphalt cold U	اسفالت سرد
	melted asphalt U	اسفالت ریختگی
	mastic asphalt floor U	کف اسفالت قیری
	mastic asphalt U	اسفالت قیری
	natural asphalt U	اسفالت طبیعی
	lac varnish U	لاک اسفالت
	melted asphalt U	اسفالت ماستیک
	insulating asphalt U	اسفالت عایق بندی
	potman U	کارگر اسفالت ساز
	emulsified asphalt U	اسفالت امولسیون شده
	fine cold asphalt U	اسفالت سرد و نرم
	penetration macadam U	اسفالت ماکادام نفوذی
	glassphalt U	اسفالت شیشه دار
	compressed asphalt U	اسفالت نورد شده
	asphaltum U	قیر زمینی اسفالت
	compressed asphalt U	اسفالت کوبیده شده
	tar macadam U	اسفالت ریگ و قیر
	bituminous road U	جاده یا خیابان اسفالت
	fates U	پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
	droppage U	کسری پرداخت کسر پرداخت
	fate U	پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
	asphalt coated chips U	روکش اسفالت روی سنگریزه ها
	blacktop U	موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
	tax evasion U	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
	depth of indentation U	عمق فشردگی در جاده سازی اسفالت
	plant mix U	مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
	blacktop U	موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
	ransom U	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
	due bill U	در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
	ransoms U	وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
	c & f U	قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
	hard stand U	بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
	wheel load U	فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
	carnet U	اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
	corrector U	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
	claim for indemnification U	ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
	rolled asphalt U	بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
	ability to pay principle of taxation U	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
	subscribed U	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
	subscribes U	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
	subscribing U	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
	subscribe U	تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
	dividend warrant U	چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
	aprons U	محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
	apron U	محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
	altitude/height hold U	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
	inhibitor U	کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
	marshaller U	هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
	propounder U	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
	quick disconnect coupling U	کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
	sensor U	گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
	primer U	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
	primers U	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
	homogeneous computer network U	یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
	detonator U	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
	detonators U	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
	vasomotor U	اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
	changer U	دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
	makgi boowi U	نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
	steam fitter U	نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
	del credere U	وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
	interceptors U	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
	interceptor U	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
	distractive U	گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
	search jammer U	تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
	padding U	پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
	expostulator U	سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
	claqueur U	تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
	prepossessing U	مجذوب کننده جلب توجه کننده
	suppressive U	خنثی کننده اتش سرکوب کننده
	sprining charge U	خرج چال کننده یا گود کننده
	renderings U	پرداخت
	finishes U	پرداخت
	finish U	پرداخت
	discharge U	پرداخت
	discharges U	پرداخت
	remitment U	پرداخت
	finishing U	پرداخت
	bleaching U	پرداخت
	refinishing U	پرداخت
	making good U	پرداخت
	rendering U	پرداخت
	lustreer U	پرداخت
	burnisher U	پرداخت گر
	refund U	پس پرداخت
	glaze U	پرداخت
	discharging U	پرداخت
	glazes U	پرداخت
	refunded U	پس پرداخت
	settlement U	پرداخت
	finishing touches U	پرداخت
	refunding U	پس پرداخت
	disbursement U	پرداخت
	pay U	پرداخت
	expenditure U	پرداخت
	polishes U	پرداخت
	defrayal U	پرداخت
	pt U	پرداخت
	pays U	پرداخت
	polish U	پرداخت
	paying U	پرداخت
	furbisher U	پرداخت گر
	outlay U	پرداخت
	payment U	پرداخت
	settlements U	پرداخت
	refunds U	پس پرداخت
	trim U	پرداخت
	payments U	پرداخت
	glosser U	پرداخت گر
	outstandingly U	پرداخت نشده
	reimbursements U	پرداخت جبرانی
	period of grace U	مهلت پرداخت
	payment in kind U	پرداخت جنسی
	bonuses U	پرداخت اضافی
	unpolished U	پرداخت نشده
	payment by instalments U	پرداخت به اقساط
	planish U	پرداخت کردن
	payroll U	سیاهه پرداخت
	pay off U	پرداخت کردن
	outstanding U	پرداخت نشده
	shear U	پرداخت فرش
	planishing tool U	ابزار پرداخت
	payable at sight U	پرداخت دیداری
	payment terms U	شرایط پرداخت
	payment in due cource U	پرداخت به موقع
	a bradent U	وسیله پرداخت
	payment in full U	پرداخت تمام
	payment in full U	پرداخت کامل
	remittances U	پرداخت تادیه
	burnishing U	پرداخت کاری
	reimbursement U	پرداخت جبرانی
	reimbursements U	باز پرداخت
	payment stopped U	توقف پرداخت
	payable on demand U	پرداخت عندالمطالبه
	reimbursement U	باز پرداخت
	payment in kind U	پرداخت غیرنقدی
	payment in advance U	پیش پرداخت
	renditions U	پرداخت تحویل
	rendition U	پرداخت تحویل
	remittance U	پرداخت تادیه
	spot cash U	پرداخت نقدی
	disburse U	پرداخت کردن
	disbursed U	پرداخت خرج
	disbursed U	پرداخت کردن
	disburses U	پرداخت خرج
	settlement U	تصفیه پرداخت
	disburses U	پرداخت کردن
	disbursing U	پرداخت خرج
	settlements U	تسویه پرداخت
	disbursing U	پرداخت کردن
	burnish U	پرداخت کردن
	burnishes U	پرداخت کردن
	finance U	پرداخت هزینه
	financed U	پرداخت هزینه
	finances U	پرداخت هزینه