Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Payment on delivery of goods.
U
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
Other Matches
renditions
U
پرداخت تحویل
rendition
U
پرداخت تحویل
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
document against payment
U
تحویل اسناد در ازای پرداخت
cod
U
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
ddp
U
paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
moonlight fliting
U
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
napping waste
U
ضایعات عمل خارزنی
[این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
deliveries
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
transter
U
تحویل
delivery
U
تحویل
bailment
U
تحویل
processes
U
تحویل
free
U
تحویل
solstice
U
تحویل
liveries
U
تحویل
utilization
U
تحویل
livery
U
تحویل
frees
U
تحویل
freed
U
تحویل
prehension
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
freeing
U
تحویل
process
U
تحویل
period of delivery
U
دوره تحویل
theft, pilferage, non delivery
U
عدم تحویل
deliver
U
تحویل دادن
free docks
U
تحویل در بارانداز
takeovers
U
تحویل گیری
delivering
U
تحویل دادن
surrender
U
تحویل دادن
transference
U
تحویل حواله
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
shortchange
U
کم تحویل دادن
take delivery of
U
تحویل گرفتن
free on quay
U
تحویل دراسکله
take over
U
تحویل گرفتن
terminal price
U
قیمت تحویل
prompt delivery
U
تحویل فوری
cash dispensers
U
تحویل دارخودکار
delivering
U
تحویل تسلیم
polytropic
U
تحویل برزخ
cash dispenser
U
تحویل دارخودکار
surrendered
U
تحویل دادن
surrenders
U
تحویل دادن
catcher's side
U
سوی تحویل
to hand over
U
تحویل دادن
fob
U
تحویل کشتی
bailee
U
تحویل گیرنده
to take over
U
تحویل گرفتن
transferee
U
تحویل گیرنده
recorded delivery
U
تحویل سفارشی
transfer
U
واگذاری تحویل
LSD
U
نگهداری تحویل
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
transfers
U
واگذاری تحویل
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivery order
U
حواله تحویل
bailment
U
تحویل جنس
renders
U
تحویل دادن
delivers
U
تحویل دادن
transferring
U
واگذاری تحویل
cargo delivery
U
تحویل بار
supplied
U
تحویل دادن
hand over
U
تحویل دادن
to deliver over
U
تحویل دادن
takeover
U
تحویل گیری
render
U
تحویل دادن
rendered
U
تحویل دادن
delivered
U
تحویل شده
delivery side
U
سمت تحویل
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
deliverer
U
تحویل دهنده
exs
U
تحویل از کشتی
delivery date
U
تاریخ تحویل
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
deliverable state
U
در حالت تحویل
delivery speed
U
سرعت تحویل
delivery terms
U
شرایط تحویل
delivery terms
U
نحوه تحویل
delivery to the home
U
تحویل در خانه
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
deliverable
U
قابل تحویل
ex mill
U
تحویل در کارخانه
ex factory
U
تحویل در کارخانه
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
forward delivery
U
تحویل به وعده
delivery note
U
حواله تحویل
supplying
U
تحویل دادن
supply
U
تحویل ذخیره
supply
U
تحویل دادن
delivery free
U
تحویل رایگان
forward delivery
U
تحویل دراینده
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
committed
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
delivery table
U
میز تحویل
exq
U
تحویل در بارانداز
supplied
U
تحویل ذخیره
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
supplying
U
تحویل ذخیره
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
delivery order
U
دستور تحویل کالا
receipts
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
delivery car
U
واگن تحویل دهنده
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
To take delivery of something.
U
چیزی را تحویل گرفتن
for
U
تحویل روی قطار
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
receipt
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
fot
U
تحویل روی کامیون
free on rail
U
تحویل در راه اهن
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
delivery
U
قبض و اقباض تحویل
exw
U
تحویل در محل تولید
procure
U
تهیه و تحویل اماد
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
procured
U
تهیه و تحویل اماد
procures
U
تهیه و تحویل اماد
delivery
U
تحویل کالا دادن
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
deliveries
U
تحویل کالا دادن
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
destination port
U
بندر تحویل کالا
deliveries
U
قبض و اقباض تحویل
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
ex warehouse
U
تحویل در کنار انبار
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
franco alongside ship
U
تحویل کنار کشتی
turn in
U
تحویل دادن جنس به انبار
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
supplied
U
تحویل دادن تغذیه کردن
to get something to somebody
U
تحویل دادن چیزی به کسی
tpnd
U
دله دزدی وعدم تحویل
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
supplying
U
تحویل دادن تغذیه کردن
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
give a person in charge
U
کسی را تحویل پلیس دادن
become
U
مناسب بودن تحویل یافتن
daf
U
frontier at delivered تحویل مرز
received for shipment
U
تحویل شده برای حمل
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
to drop something off
[at someone's]
U
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
delivery
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
bond
U
به انبار گمرک تحویل دادن
becomes
U
مناسب بودن تحویل یافتن
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
discharge rate
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com