English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interim financing U پرداخت موقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspension of arms U اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore U موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
pontoon bridge U پل موقت
provisional U موقت
pontoons U پل موقت
pontoon U پل موقت
interim U موقت
intrim U موقت
makeshift U موقت
temporary U موقت
pro tempore U موقت
adhoc U موقت
stopgaps U چاره موقت
temporalty U بطور موقت
dazzling U کوری موقت
dazzles U کوری موقت
dazzled U کوری موقت
dazzle U کوری موقت
timbering U چوبست موقت
cofferdam U بند موقت
bridging leon U وام موقت
kluged U ترسیم موقت
x site U انبار موقت
interim plan U برنامههای موقت
modus vivendi U توافق موقت
stopgap U چاره موقت
ischemia U کم خونی موقت
coffer dam U سد انحرافی موقت
bridging leon U اعتبار موقت
suspensions U اخراج موقت
temporal life U زندگی موقت
charge d'affaires of the embassy U کاردار موقت
temporary duty U شغل موقت
temporary storage U حافظه موقت
term insurance U بیمه موقت
temporary structures U ساختمانهای موقت
temporary wife U زوجه موقت
armistice U صلح موقت
armistices U صلح موقت
temporary works U کارهای موقت
lean-to U پناهگاه موقت
lean-tos U پناهگاه موقت
temporary storage U انباره موقت
the pro tem chief U رئیس موقت
buffer U حافظه موقت
temporary duty U ماموریت موقت
temporary gauge U اشل موقت
temporary hardness U سختی موقت
temporary marriage U ازدواج موقت
temporary road U راه موقت
bretex U سنگر موقت
tentative U ازمایشی موقت
modulus vivendi U قار موقت
provisional U به طور موقت
detention pending trial U حبس موقت
temporarily U بطور موقت
blackout U بیهوشی موقت
bretess U سنگر موقت
short time duty U کار موقت
false work U حائل موقت
bretesse U سنگر موقت
bretisee U سنگر موقت
brettys U سنگر موقت
provisional scrip U تصدیق موقت
bretise U سنگر موقت
suspension U اخراج موقت
debarkation hospital U بیمارستان موقت
suspension of arms U اتش بس موقت
blackouts U بیهوشی موقت
tabernacle U پرستشگاه موقت
interim certificates U گواهی موقت
drop tank U تانک موقت
protem U موقتا موقت
hard U خطای موقت در سیستم
harder U خطای موقت در سیستم
pontoons U پل موقت نظامی زدن
provisional statement U صورت وضعیت موقت
hardest U خطای موقت در سیستم
alternate water terminal U بارانداز ابی موقت
drug holiday U ترک موقت دارو
air commodore U سرتیپ موقت هوایی
provisional order U دستور موقت اداری
acting sublieutenant U ناوبان دوم موقت
lapsing U برگشت انحراف موقت
lapses U برگشت انحراف موقت
shell U برنامه خروج موقت
shelling U برنامه خروج موقت
shells U برنامه خروج موقت
beach dump U انبار موقت ساحلی
transient ischemia U کم خونی موضعی موقت
provisional scrip U تصدیق موقت سهام
pontoon U پل موقت نظامی زدن
provisionally U بطور موقت عجالتا"
juryrig U برپا کردن موقت
covering note U بیمه نامه موقت
cover note U بیمه نامه موقت
pontonier U مامور پل موقت سازی
convening authority U مقام صلاحیتدار موقت
convening authority U فرماندار موقت نظامی
kludge U سخت افزار موقت
pontoneer U مامور پل موقت سازی
locumtenens U کفیل جانشین موقت
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
provisorily U بطور شرطی یا موقت
interim injunction U حکم توقیف موقت
lapse U برگشت انحراف موقت
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
scrip U گواهی نامه موقت
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
truces U متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
keyboard buffer U حافظه موقت صفحه کلید
truce U قرارداد متارکه موقت جنگ
registers U ذخیره موقت دستورات اجرایی
juryrig U سوار کردن موقت وسایل
truce U متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
stopgaps U وسیله موقت دریچه انسداد
truces U قرارداد متارکه موقت جنگ
stopgap U وسیله موقت دریچه انسداد
progress payments U پرداختهای موقت یا علی الحساب
registering U ذخیره موقت دستورات اجرایی
time charter U کرایه کردن موقت کشتی
tenancies U مدت اجاره مالکیت موقت
parleying U مذاکره درباره صلح موقت
parleys U مذاکره درباره صلح موقت
kludge U سیستم نرم افزار موقت
parleyed U مذاکره درباره صلح موقت
quia timet U قرار تامین دستور موقت
parley U مذاکره درباره صلح موقت
register U ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancy U مدت اجاره مالکیت موقت
fifo U فضای ذخیره سازی موقت
transients U وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transient U وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transients U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
dazzled U سوسو زدن کور کردن موقت
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
outputs U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
prints U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzles U سوسو زدن کور کردن موقت
dazzle U سوسو زدن کور کردن موقت
suspended animation U وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
jumpers U اتصال موقت روی تخته مدار
jumper U اتصال موقت روی تخته مدار
print U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
printed U توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
dazzling U سوسو زدن کور کردن موقت
coffer-dam U [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
blip U عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blips U عقب زدن اتومبیل بطور موقت
clipboard U 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboards U 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
stacks U ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
transients U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transient U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
workfile U یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
registers U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
stationed U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
register U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
registering U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
stacked U ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
holding area U منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
yard track U ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
holding station U محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
stack U ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stations U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
temporary storage U ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
supersedeas U دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
intermediate U فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
scratching U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratched U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com