English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
called strick U پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fined U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
finest U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
chigi U ضربه پرتابی دست تکواندو
on drive U ضربه بسمت توپزن
late cut U ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
beans U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
bean U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
throw out U سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
half volley U پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
leg before U ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
bunter U توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
this will a for a handle U بدرمن نمیخورد
this will a for a handle U بکارمن نمیخورد
he is of no service to us U بکار ما نمیخورد
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
ballistic motion U حرکت پرتابی
jet engine U موتور پرتابی
throwing events U رشتههای پرتابی
jet engines U موتور پرتابی
it is pervious to light U روشنایی ازان می گذرد
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
bank shot U پرتابی که به تخته بخورد
The route runs across this country. U خط مسیر از این کشور می گذرد.
my a is 0 years U چهل سال ازعمرمن می گذرد
Pleasant hours fly fast. <proverb> U لحظات خوش زود می گذرد.
door bundle U بار پرتابی همراه با چترباز
omnibus wire U سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
time flies <proverb> U عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
pumpkin U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkins U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
arch-rib U [قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
pleasant hours fly fast. <proverb> U عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است.
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
pop goes the weasel U یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
volt U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
sweeper U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
batsmen U توپزن
batsman U توپزن
backstop U توپزن
stonewaller U توپزن تدافعی
balk U خطای توپزن
batteries U توپزن و توپگیر
controls U توپزن دقیق
controlling U توپزن دقیق
control U توپزن دقیق
battery U توپزن و توپگیر
baulks U خطای توپزن
baulking U خطای توپزن
baulked U خطای توپزن
balking U خطای توپزن
balks U خطای توپزن
balked U خطای توپزن
banjo hitter U توپزن ضعیف
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
dismissing U سوزاندن توپزن و اخراج او
dismisses U سوزاندن توپزن و اخراج او
doubled up U توپزن 0001امتیازی فصل
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
fine leg U محل پشت سر توپزن
defense U دفاع توپزن از میله ها
double U توپزن 0001امتیازی فصل
doubled U توپزن 0001امتیازی فصل
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
count U تعداد امتیاز توپزن
take a wicket U سوزاندن توپزن کریکت
counting U تعداد امتیاز توپزن
counts U تعداد امتیاز توپزن
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
dismiss U سوزاندن توپزن و اخراج او
counted U تعداد امتیاز توپزن
ground U محل ایستادن توپزن
stumped U سوزاندن توپزن کریکت
stump U سوزاندن توپزن کریکت
stumping U سوزاندن توپزن کریکت
catcher U توپگیر پشت سر توپزن
stumps U سوزاندن توپزن کریکت
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
night watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
down U میله افتاده واخراج توپزن
handle the ball U دست زدن توپزن به توپ
night-watchmen U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
out of one's ground U تجاوز توپزن از محل ایستادن
blooper U پرتاب اهسته توپ به توپزن
beanball U توپی که هدف ان سر توپزن باشد
ball U توپ دور از دسترس توپزن
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
sillier U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silly U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
silliest U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
coacher U یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
opener U هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
yorked U توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
third man U محل توپگیر دور از توپزن کریکت
skittle U سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
leg side U قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
square leg U محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
inswinger U توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
send down U پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
bowled U باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
castle U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
steals U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
innings U نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
steal U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
long on U موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
leg before wicket U حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
pitches U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
leg break U بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
off spin U چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
designated hitter U بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
coacher U مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
leg bye U امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
out- U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com