English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group acceptance U پذیرش گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
acceptance U پذیرش
acceptances U پذیرش
acceptance limit U حد پذیرش
acceptation U پذیرش
patients U پذیرش
patient U پذیرش
admissions U پذیرش
admission U پذیرش
assenting U پذیرش
reception U پذیرش
induction U پذیرش
inductions U پذیرش
adoption U پذیرش
assents U پذیرش
assent U پذیرش
assented U پذیرش
receptions U پذیرش
intake U پذیرش
admittance U پذیرش
intakes U پذیرش
receptionist U متصدی پذیرش
receptions U دریافت پذیرش
Reception U پذیرش هتل
tolerability U قابلیت پذیرش
reception U دریافت پذیرش
receptivity U قدرت پذیرش
acceptable U قابل پذیرش
cry uncle <idiom> U پذیرش شکست
face the music <idiom> U پذیرش نسخه
selective admission U پذیرش انتخابی
admission of liability U پذیرش تعهدات
sufficing <adj.> U قابل پذیرش
social acceptance U پذیرش اجتماعی
repulsion U عدم پذیرش
rejection U عدم پذیرش
admission U پذیرش به بیمارستان
magnetic susceptibility U پذیرش مغناطیسی
refusing U عدم پذیرش
refuses U عدم پذیرش
refused U عدم پذیرش
refuse U عدم پذیرش
acceptable <adj.> U قابل پذیرش
adequate <adj.> U قابل پذیرش
good [sufficient] <adj.> U قابل پذیرش
satisfactory <adj.> U قابل پذیرش
sufficient <adj.> U قابل پذیرش
adequately [sufficiently] <adv.> U قابل پذیرش
sufficiently <adv.> U قابل پذیرش
induction station U مرکز پذیرش
acceptance of offer U پذیرش پیشنهاد
acceptance test آزمون پذیرش
imprimatur U تصویب پذیرش
admission requirements U شرایط پذیرش
admission rate U میزان پذیرش
admission port U دریچه پذیرش
gregarious U گروهی
tripling U سه گروهی
congregational U گروهی
communally U گروهی
triples U سه گروهی
tripled U سه گروهی
group atmosphere U جو گروهی
communal U گروهی
trimerous U سه گروهی
triple U سه گروهی
impassablility U غیر قابل پذیرش
application study U بررسی پذیرش اماد
readiness to accept آمادگی برای پذیرش
susceptive U پذیرنده اماده پذیرش
rejecting U عدم پذیرش چیزی
rejects U عدم پذیرش چیزی
college admission tests آزمونهای پذیرش دانشجو
bankable U قابل پذیرش در بانک
reject U عدم پذیرش چیزی
rejected U عدم پذیرش چیزی
denial U عدم پذیرش حاشا
denials U عدم پذیرش حاشا
receive U پذیرش داده از یک خط ارتباطی
take a back seat <idiom> U پذیرش پستترین مقام
susceptible U حساس مستعد پذیرش
hire out <idiom> U پذیرش برای شغل
acceptability U قابلیت پذیرش پسندیدگی
receptee U افراد مورد پذیرش
receives U پذیرش داده از یک خط ارتباطی
emergency admission U پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
americanization U پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
sensate U اماده پذیرش حس احساس کردن
hearing of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
taking of evidence U پذیرش سند و گواهی [حقوق]
acceptance sampling U پذیرش کالاپس از نمونه برداری
market acceptance U پذیرش کالا توسط بازار
receptions U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
reception U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
ksr U کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
keyboard send receive U صفحه کلید ارسال- پذیرش
take one's own medicine <idiom> U پذیرش محاکمه بدون شکایت
group velocity U سرعت گروهی
collective protection U حفافت گروهی
groupware U ابزار گروهی
group theory U نظریه گروهی
deck switch U کلید گروهی
group printing U چاپ گروهی
group membership U عضویت گروهی
group interview U مصاحبه گروهی
group pressure U فشار گروهی
group frequency U بسامد گروهی
group factors U عاملهای گروهی
group dynamics U پویش گروهی
group drive U محرکه گروهی
group discussion U بحث گروهی
group contagion U سرایت گروهی
group consciousness U اگاهی گروهی
gang switch U کلید گروهی
gang punch U منگنه گروهی
group selector U سلکتور گروهی
group structure U ساخت گروهی
espirit de corps U روحیه گروهی
group test U ازمون گروهی
group norms U هنجارهای گروهی
clustered devices U دستگاههای گروهی
Republican U جمهوری گروهی
esprit de corps U روح گروهی
mass media U رسانههای گروهی
proximate analysis U تجزیه گروهی
quadrilles U رقص گروهی
sociogram U نگاره گروهی
quadrille U رقص گروهی
syntality U شخصیت گروهی
team game U بازی گروهی
Republicans U جمهوری گروهی
team teaching U تدریس گروهی
intergroup U میان گروهی
bulk properties U خواص گروهی
media U رسانههای گروهی
batch quantity U کمیت گروهی
mameluke U عضو گروهی
corporation U گروهی از مردم
one shot lubrication U روغنکاری گروهی
corporations U گروهی از مردم
write off <idiom> U پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
throw up one's hands <idiom> U توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
freeload <idiom> U پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
to refuse somebody admittance to something U پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
particular baptists U گروهی از تعمید کنندگان
synecology U بوم شناسی گروهی
within group variance U پراکنش درون گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
group occulating light U چراغ ناپیوسته گروهی
group identification U همانند سازی گروهی
ring [algebraic structure] U حلقه گروهی [ریاضی]
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
between group variance U پراکنش میان گروهی
broadside messing U ناهار خوری گروهی
bursts U گروهی از خطاهای پیاپی .
burst U گروهی از خطاهای پیاپی .
cluster controller U کنترل کننده گروهی
marathon U جلسه گروهی طولانی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
gang milling cutter U دستگاه فرز گروهی
marathons U جلسه گروهی طولانی
accepts U سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting U سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accept U سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
interactive U برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
gulped U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
ochlocracy U حکومت عامه یا گروهی ازمردم
bytes U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
byte U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
cursor U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursors U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
retreat U انزوا [گروهی برای مدتی]
band U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
bands U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
to go down [in a particular way] with somebody U برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
to wriggle one's way U بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
package U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
be a fifth wheel <idiom> U آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
focussing U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com