Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
Other Matches
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
lowest
U
پایین ترین
downmost
U
پایین ترین
undermost
U
پایین ترین
lower most
U
پایین ترین
lowermost
U
پایین ترین
bottommost
U
پایین ترین
tenth rate
U
پایین ترین درجه
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
curtail step
U
پایین ترین پله پلگان
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
water collecting sump
U
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
physical
U
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
bilge
U
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
garboard
U
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
backmost
U
پس ترین
lattermost
U
عقب ترین
backmost
U
عقب ترین
hindmost
U
عقب ترین
westernmost
U
غربی ترین
rearmost
U
عقب ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
topmost
U
اعلی ترین
driest
U
خشک ترین
arrant
U
بدنام ترین
aftmost
U
عقب ترین
drier
U
: خشک ترین
foremost
U
پیش ترین
lattermost
U
پست ترین
eldest
U
مسن ترین
best
U
عظیم ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
undermost
U
زیر ترین
nethermost
U
پست ترین
meritorious
U
شایسته ترین
middlemost
U
میان ترین
midmost
U
میان ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
rightmost
U
راست ترین
proto
U
مهم ترین
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
ticks
U
سخت ترین مرحله
full-back
U
عقب ترین بازی کن
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
aftermost
U
عقب ترین واپسین
royal road
U
اسان ترین راه
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
tick
U
سخت ترین مرحله
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
ticked
U
سخت ترین مرحله
next
U
نزدیک ترین پس ازان
best
U
شایسته ترین پیشترین
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
bottom price
U
پائین ترین قیمت
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
Put your warmest clothes on .
U
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
primitive data type
U
ساده ترین شکل داده
fullback
U
جای عقب ترین بازی کن
exosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
thermosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
sternmost
U
عقب ترین قسمت کشتی
upmost
U
عالی ترین بالاترین درجه
admirals
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
admiral
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
This is the easisrt way.
U
این آسان ترین راه است
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
subcutis
U
عمیق ترین قسمت زیر پوست
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
least upper bound
[lub, LUB]
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
U
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
supremum
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
next of kin
U
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
msb
U
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
best seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-sellers
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
msd
U
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
white wool
U
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
aftermost
U
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
This is the oldest Persian script in existence.
U
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
dynamically
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
Milco
U
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980.
U
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
ahmad
U
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
mastered
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
masters
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodetical
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity
U
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
optimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained
U
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
circular carpet
U
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
main
U
دریا
high tides
U
مد دریا
asea
U
به دریا
flooded
U
رو د دریا
saltwater
U
اب دریا
the blue
U
دریا
the deep
U
دریا
flood
U
رو د دریا
mere
U
دریا
sea foam
U
کف دریا
merest
U
دریا
floods
U
رو د دریا
ground
U
کف دریا
sea bed
U
کف دریا
high water
U
مد دریا
on the sea
U
دریا
cuttle bone
U
کف دریا
asea
U
در دریا
seabed
U
کف دریا
seas
U
دریا
high tide
U
مد دریا
at sea
U
در دریا
cuttlebone
U
کف دریا
high water line
U
خط مد دریا
sea froth
U
کف دریا
benthos
U
ته دریا
meerscham
U
کف دریا
sepiolite
U
کف دریا
beach foam
U
کف آب دریا
channels
U
دریا
channelled
U
دریا
channeling
U
دریا
channeled
U
دریا
channel
U
دریا
sea foam
U
کف آب دریا
acajou
U
دریا
d.j.'s locker
U
ته دریا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com