English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prolapse U پایین افتادگی
prolapsus U پایین افتادگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deflection U پایین افتادگی واخمش
deflections U پایین افتادگی واخمش
Other Matches
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
down U سوی پایین بطرف پایین
self effacement U افتادگی
humility U افتادگی
retardation U پس افتادگی
languor U از پا افتادگی
arrearage U پس افتادگی
lags U پس افتادگی
lag U پس افتادگی
lagged U پس افتادگی
enthralment U افتادگی
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
defeated U از شکل افتادگی
defeat U از شکل افتادگی
defeating U از شکل افتادگی
disfiguration U ازشکل افتادگی
defeats U از شکل افتادگی
lap seam U رویهم افتادگی
omission U از قلم افتادگی
omissions U از قلم افتادگی
modestly U با افتادگی با تواضع
forwardness U پیش افتادگی
falling of the womb U پائین افتادگی
prosiness U پیش پا افتادگی
cultural lag U پس افتادگی فرهنگی
disfavour U از نظر افتادگی
disfavor U از نظر افتادگی
commonplaceness U پیش پا افتادگی
impaction U گیر افتادگی
breakdown U از کار افتادگی
breakdowns U از کار افتادگی
backwardness U عقب افتادگی
paralysis U ازکار افتادگی
disfigurements U از شکل افتادگی
disfigurement U از شکل افتادگی
banality U پیش پا افتادگی
overlapping U روی هم افتادگی
ommission U از قلم افتادگی
pretermission U از قلم افتادگی
social lag U پس افتادگی اجتماعی
retard time U عقب افتادگی
humbly U از روی افتادگی
to humble oneself U افتادگی نمودن
obsolescence U ازرواج افتادگی
drop out U از قلم افتادگی
forward slip U پیش افتادگی
prolapsus U بیرون افتادگی
lead of phase U پیش افتادگی فاز
retard time U زمان عقب افتادگی
missing parts test U ازمون افتادگی وار
prosaicness U پیش پا افتادگی سادگی
lead angle U زاویه پیش افتادگی
meekly U از روی فروتنی یا افتادگی
angle of lead U زاویه پیش افتادگی
lapped U زیرکار رویهم افتادگی
lap U زیرکار رویهم افتادگی
down time U مدت از کار افتادگی
downtime U مدت از کار افتادگی
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
overlap of distillat curves U رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
leeway U عقب افتادگی راه گریز
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
sweeney U ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny U از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
forward slip U جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
advance U پیش افتادن پیش افتادگی
advancing U پیش افتادن پیش افتادگی
advances U پیش افتادن پیش افتادگی
subatmospheric U پایین تر از جو
submiss U پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
down stairs U پایین
bal U از مچ پا به پایین
subteen U پایین تر از سن 31
low level U پایین
underneath U پایین
flattest U پایین
down U پایین
lower limit U حد پایین
bottom U پایین
flat U پایین
hereafter <adv.> U در پایین
tailwater U پایین اب
vide infara U پایین
de- U پایین
beneath U پایین
lower most U پایین تر
lowers U پایین تر
short U پایین تر
infara U پایین
below U پایین
infara U پایین تر
neath or neath U پایین تر
dowm U پایین
lower U پایین تر
neath or neath U پایین
shorter U پایین تر
shortest U پایین تر
sub- U یا پایین تر
shitu U پایین
hypogenous U پایین رو
beneath U پایین تر
lowered U پایین تر
below <adv.> U در پایین
bottoms U پایین
low U پایین
further down U پایین تر
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
lowering U پایین تر
lower U پایین
overhand U از پایین ببالا
downward compatible U سازگار رو به پایین
downtrend U سیربطرف پایین
neath or neath U پایین زیرین
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
go dan barai U رد کردن از پایین
nutate U پایین افتادن
face down feed U خورد رو به پایین
downward travel U ضربه رو به پایین
prolapse U پایین افتادن
low U پایین اهسته
low U پایین ضعیف
feet U پایین دامنه
downward swing U نوسان رو به پایین
foot U پایین بادبان
nutant U پایین افتاده
on the down grade U پایین رونده
downward movement U حرکت رو به پایین
oars down U پارو پایین
pushdown U پایین فشردنی
desceht U پایین امدن
low energy U انرژی پایین
low frequency U فرکانس پایین
catabatic U پایین اینده
down current U جریان رو به پایین
bottommost U پایین ترین
hereinbelow U ازاین پایین تر
bottom up U از پایین به بالا
lower bound U کران پایین
low wing U بال پایین
low altitude U ارتفاع پایین
infrahuman U پایین تر از انسان
subordinated U فرعی پایین تر
decurrent U پایین افتاده
dim light U نور پایین
disrate U پایین اوردن
let down U پایین کردن
look down U پایین امدن
down draft U جریان رو به پایین
low activity U فعالیت پایین
low level U در سطح پایین
bate U پایین اوردن
lower most U پایین ترین
downfield U میدان پایین
lower threshold U استانه پایین
lowermost U پایین ترین
hereinbelow U در پایین این
download U بارگیری پایین
lowpass U پایین گذار
downmost U پایین ترین
go down U پایین رفتن
downfeed U تغذیه رو به پایین
minor U پایین رتبه
lower mast U دکل پایین
down stroke U ضربه رو به پایین
low order U پایین رتبه
low order U مرتبه پایین
alow U روبه پایین
low pass U پایین گذر
low resolution U تفکیک پایین
downward stroke U ضربه رو به پایین
low resolution U وضوح پایین
lower limit U کران پایین
mean low water U اب پایین میانگین
subordinates U فرعی پایین تر
downstairs U طبقه پایین
At lower levels. U در سطوح پایین تر
From top to bottom. U ازبالاتا پایین
breast U نورد پایین
up and down U بالا و پایین
uoppon pyon soon koot U کف دست پایین
lowest U پایین ترین
beneath U از زیر پایین تر از
comedown U پایین رفتن
to sink in the scale U پایین رفتن
to set down U پایین اوردن
to look down U پایین امدن
undermost U پایین ترین
nether U زیر پایین
nether U واقع در پایین
downstream U پایین رود
subordinating U فرعی پایین تر
subordinate U فرعی پایین تر
depression U پایین دادن
depressions U پایین دادن
shutting U پایین اوردن
shuts U پایین اوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com