Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
home port
U
پایگاه مادر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silver cord
U
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back
U
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
foremother
U
مادر مادر بزرگ
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
language
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
U
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queried
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
matriarchs
U
مادر
mothers
U
مادر
mother-in-law
U
مادر زن
mothering
U
مادر
matriarch
U
مادر
mamma
U
مادر
motherless
U
بی مادر
mothers-in-law
U
مادر زن
moms
U
مادر
mom
U
مادر
mother
U
مادر
mothered
U
مادر
mater
U
مادر
mother in low
U
مادر زن
mamas
U
مادر
mother liquid
U
مادر اب
mother liquor
U
مادر اب
parenticide
U
مادر کش
mama
U
مادر
mum
U
مادر
mums
U
مادر
mammas
U
مادر
mother in law
U
مادر زن
stepmothers
U
مادر
stepmother
U
مادر
matricidal
U
مادر کش
matricide
U
مادر کش
motherland
U
مادر میهن
main lines
U
نهر مادر
collecting tank
U
مخزن مادر
congenitally
U
ازشکم مادر
control map
U
نقشه مادر
dame fortune
U
مادر روزگار
virgin mary
U
مادر عسیی
godmothers
U
مادر تعمیدی
base map
U
نقشه مادر
by birth
U
ازشکم مادر
chart base
U
چارت مادر
grannies
U
مادر بزرگ
thetis
U
مادر اشیل
granny
U
مادر بزرگ
uniparental
U
از یک پدر و مادر
bed rock
U
سنگ مادر
mother figures
U
مادر- نماد
mother figure
U
مادر- نماد
main line
U
نهر مادر
metropolis
U
مادر شهر
congenital
U
مادر زادی
sultana
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
sultanas
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
sultaness
U
زن یا مادر یا دخترسلطان
motherlands
U
مادر میهن
grandmother
U
مادر بزرگ
grandmothers
U
مادر بزرگ
trunk
U
مادر سیم
stepfather
U
شوهر مادر
metropolises
U
مادر شهر
mother-in-law
U
مادر شوهر
metropolitan
U
مادر شهری
mothers-in-law
U
مادر شوهر
parricide
U
مادر کشی
parricides
U
مادر کشی
Mother's Day
U
روز مادر
mother
U
مادر ننه
mothered
U
مادر ننه
mothering
U
مادر ننه
mothers
U
مادر ننه
stepfathers
U
شوهر مادر
trunks
U
مادر سیم
mother in low
U
مادر شوهر
orphan
U
بی پدر و مادر
orphaned
U
بی پدر و مادر
matronymic
U
مادر نامی
parent company
U
شرکت مادر
head well
U
مادر چاه
grannie
U
مادر بزرگ
grandame
U
مادر بزرگ
grand uncle
U
عموی مادر
grand uncle
U
دایی مادر
parent ship
U
کشتی مادر
parent chain
U
زنجیر مادر
mother liquer
U
باز مادر
parant body
U
جسم مادر
moon calf
U
خل مادر زاد
mother substitute
U
جانشین مادر
mother surrogate
U
جانشین مادر
motherlike
U
مادر وار
grandma
U
مادر بزرگ
grandmas
U
مادر بزرگ
matricide
U
مادر کشی
paternal grandmother
U
مادر بزرگ
original map
U
نقشه مادر
grand mother
U
مادر بزرگ
orphans
U
بی پدر و مادر
parent
U
پدر یا مادر
tender
U
کشتی مادر
foster mother
U
مادر رضاعی
tendering
U
کشتی مادر
tendered
U
کشتی مادر
tenderest
U
کشتی مادر
godmother
U
مادر تعمیدی
birthmarks
U
خال مادر زادی
homeland
U
سرزمین پدر و مادر
gran
U
مخفف مادر بزرگ
grans
U
مخفف مادر بزرگ
matricide
U
قاتل مادر مادرکش
jujitsu
U
مادر ورزشهای رزمی
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
matriarchy
U
مادر سالاری شه مادری
sponor
U
پد ریا مادر تعمیدی
birthmark
U
خال مادر زادی
A nany who has more sympathy than the real mother.
<adj.>
U
داءیه دلسوز تر از مادر
matriarchies
U
مادر سالاری شه مادری
half-caste
U
فرنگی پدروهندی مادر
sponsor
U
پدر یا مادر تعمیدی
sponsoring
U
پدر یا مادر تعمیدی
home
U
سرزمین پدر و مادر
sponsors
U
پدر یا مادر تعمیدی
alcmene
U
نام مادر هرکول
virgin birth
U
از مادر باکره بدنیاامدن
godparent
U
پدر یا مادر تعمیدی
godparents
U
پدر یا مادر تعمیدی
mother in law
U
مادر شوهر نامادری
A mothers love for her children.
U
عشق مادر نسبت به فرزندانش
assholes
U
مادر سگها
[اصطلاح رکیک]
twats
U
مادر سگها
[اصطلاح رکیک]
matrolinous
U
پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
arseholes
U
مادر سگها
[اصطلاح رکیک]
fuckers
U
مادر سگها
[اصطلاح رکیک]
mariolatry
U
پرستش مریم مادر عیسی
motherfuckers
U
مادر سگها
[اصطلاح رکیک]
motherfuckers
U
مادر قحبه ها
[اصطلاح رکیک]
dipshits
U
مادر قحبه ها
[اصطلاح رکیک]
assholes
U
مادر قحبه ها
[اصطلاح رکیک]
grandurncle
U
عمو یا دایی پدر و مادر
fuckers
U
مادر قحبه ها
[اصطلاح رکیک]
twats
U
مادر قحبه ها
[اصطلاح رکیک]
dipshits
U
مادر سگها
[اصطلاح رکیک]
matronymic
U
اسم مشتق ازطرف مادر
arseholes
U
مادر قحبه ها
[اصطلاح رکیک]
grandmother
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandmothers
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
parricide
U
قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
parricides
U
قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
electra complex
U
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
He is of noble birth.
U
آدم پدر و مادر داری است
Grandmother is a dear old thing .
U
مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
U
مادر بزرگمان مرد خانواده است
pieta
U
نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
Want is the mother of industry.
<proverb>
U
خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
fosterage
U
گرفتن مادر رضاعی دایه گیری
godmothers
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmother
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
parricidal
U
خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
cesarean
U
زایمان از راه پاره کردن شکم مادر
periapsis
U
نزدیکترین نقطه مدار به جسم اولیه یا مادر
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
U
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
arranged marriage
U
ازدواجی که در آن پدر و مادر برایانتخابهمسر فرزندشان تصمیم میگیرند
hologynic
U
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
aboard
U
در پایگاه
lodgment or lodge
U
پایگاه
post-
U
پایگاه
campound
U
پایگاه
posts
U
پایگاه
stations
U
پایگاه
status
U
پایگاه
site
U
پایگاه
sited
U
پایگاه
sites
U
پایگاه
stationed
U
پایگاه
platform
U
پایگاه
station
U
پایگاه
posted
U
پایگاه
post
U
پایگاه
platforms
U
پایگاه
lift-off
U
جدا شدن یک هواپیما یا هررسانگر دیگر از زمین یا ازرسانگر مادر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com