English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mopping up U پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to sweep the seas U همه جای دریاراعبورکردن دریاهارا ازوجود دشمن پاک کردن
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
evader U گمشده جنگی در منطقه دشمن
identification zone U منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
sweep U تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
stay behind U باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
internees U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
target array U نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
arrears of taxes U بقایای مالیاتی
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
weapon debries U بقایای ترکش اتمی
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
crosstalk U سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
fission products U عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
neutralising U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
letter of marque U پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
gain ground U خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
antagonises U دشمن کردن
enemy U دشمن کردن
antagonizes U دشمن کردن
antagonising U دشمن کردن
antagonized U دشمن کردن
antagonize U دشمن کردن
antagonised U دشمن کردن
antagonizing U دشمن کردن
enemies U دشمن کردن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
distract U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
distracts U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
betrays U تسلیم دشمن کردن
betrayment U تسلیم به دشمن کردن
to pierce the enemy's line U دشمن رخنه کردن
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
harass U ایذا کردن دشمن
harass U ناراحت کردن دشمن
harasses U ایذا کردن دشمن
harasses U ناراحت کردن دشمن
betray U تسلیم دشمن کردن
betrayed U تسلیم دشمن کردن
threats U دشمن تهدید کردن
betraying U تسلیم دشمن کردن
threat U دشمن تهدید کردن
slivers U دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
confusion agent U عامل گیج کردن دشمن
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
direct pressure U تعاقب کردن مستقیم دشمن
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
neutralising U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralizing U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralises U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
crossing the t U قطع کردن راه ستون دشمن
neutralizes U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralised U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
radio direction finding U پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
neutralize U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
sniping U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
snipes U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
paddocks U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddock U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
infiltrates U نفوذ کردن در منطقه
infiltrate U نفوذ کردن در منطقه
area monitoring U مراقبت کردن از منطقه
illuminates U روشن کردن منطقه
illuminating U روشن کردن منطقه
infiltrated U نفوذ کردن در منطقه
infiltrating U نفوذ کردن در منطقه
illuminate U روشن کردن منطقه
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
screens U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
illuminations U روشن کردن منطقه روشنایی
altitude acclimatization U عادت کردن به ارتفاع منطقه
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
illumination U روشن کردن منطقه روشنایی
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
fish out U تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
pickup zone U منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
illumination plan U طرح روشن کردن منطقه نبرد
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
illumination by reflection U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
paddocks U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
paddock U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com