English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
papa U پاپ کشیش ناحیه
papas U پاپ کشیش ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
Other Matches
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly U در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
priest U کشیش
ecclesiastics U کشیش
priests U کشیش
provost U کشیش
hieratic U کشیش
clergyman U کشیش
clergymen U کشیش
herdsman U کشیش
herdsmen U کشیش
evengelist U کشیش
ecclesiastic U کشیش
abbe U کشیش
provosts U کشیش
predicant U کشیش
cleric U کشیش
presbyterate U کشیش
padres U کشیش
padre U کشیش
druid U کشیش
druids U کشیش
clerics U کشیش
churchmen U کشیش
churchman U کشیش
presbyteries U خانه کشیش
clerkly U وابسته به کشیش
primate U کشیش ارشد
lama U کشیش بودایی
presbytery U خانه کشیش
lamas U کشیش بودایی
priesthood U مقام کشیش
priesthood U کشیش بودن
vicars U کشیش بخش
vicar U کشیش بخش
rector U کشیش بخش
rectors U کشیش بخش
parson U کشیش بخش
parsons U کشیش بخش
Reverend U جناب کشیش
acolyte U دستیار کشیش
acolytes U دستیار کشیش
high priest U کشیش اعظم
right reverend U جناب کشیش
residentiary U کشیش مقیم
lay brother U نیمچه کشیش
priestlike U کشیش وار
presbyterial U وابسته به کشیش ها
priestcraft U کشیش بازی
hedge priest U کشیش روستا
sacerdocy U کشیش منشی
priestliness U کشیش مابی
officiant U کشیش سرپرست
archpriest U کشیش بزرگ
holy joe U کشیش دهکده
shaveling U سرتراشیده کشیش
sacerdotalism U کشیش مابی
curate U معاون کشیش بخش
curates U معاون کشیش بخش
chancel U جای مخصوص کشیش
cassocks U خرقه پوش کشیش
cassock U خرقه پوش کشیش
rectory U خانه کشیش بخش
parsonage U قلمرو کشیش بخش
prsbytery U محل جلوس کشیش
rectrix U بانوی کشیش بخش
ministers U وزیر مختار کشیش .
Imhotep U کشیش [دربار مصر]
minister U وزیر مختار کشیش .
rectories U خانه کشیش بخش
parsonages U قلمرو کشیش بخش
monseigneur U مسیو کشیش کاتولیک
divine U کشیش استنباط کردن
kirkman U عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
lamaistic U وابسته به کشیش بودایی
pontiff U کشیش بزرگ پاپ
divined U کشیش استنباط کردن
divines U کشیش استنباط کردن
officiating priest U کشیش پیش نماز
divining U کشیش استنباط کردن
pardoner U کشیش امرزنده گناه
presbyter U کشیش سرپرست کلیسا
pontiffs U کشیش بزرگ پاپ
chancels U جای مخصوص کشیش
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
sacerdotage U کشیش مابی جماعت کشیشان
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
manses U محل سکنی خانه کشیش
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
curacy U معاونت کشیش بخش یادهستان
curacies U معاونت کشیش بخش یادهستان
manse U محل سکنی خانه کشیش
zucchetto U شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
tunicle U لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
officiant U کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium U عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
proclimax U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
ward U ناحیه
wards U ناحیه
sector U ناحیه
partition U ناحیه
zones U ناحیه
shires U ناحیه
demesne U ناحیه
realm U ناحیه
situs U ناحیه
realms U ناحیه
regions U ناحیه
shire U ناحیه
subregion U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
zone U ناحیه
areas U ناحیه
ranged U ناحیه
range U ناحیه
area U ناحیه
district U ناحیه
region U ناحیه
districts U ناحیه
ranges U ناحیه
output area U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
regional <adj.> U ناحیه ای
partitions U ناحیه
sectors U ناحیه
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
region U ناحیه نظامی
indifference zone U ناحیه خنثی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
edge zone U ناحیه لبه
critical area U ناحیه بحرانی
naval district U ناحیه دریایی
forbidden zone U ناحیه ممنوع
regions U ناحیه فضا
depletion layer U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
depletion barrier U ناحیه تخلیه
intermediate zone U ناحیه ی میانی
dead space U ناحیه کور
region U ناحیه عملیات
motor area U ناحیه حرکتی
critical region U ناحیه شاخص
depletion area U ناحیه تخلیه
critical region U ناحیه بحرانی
input area U ناحیه ورودی
residential area U ناحیه مسکونی
oral zone U ناحیه دهانی
goldfield U ناحیه زرخیز
range of variation U ناحیه تغییر
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
regions U ناحیه عملیات
regions U ناحیه نظامی
measuring range U ناحیه ی سنجش
heat affected zone U ناحیه پیوند
range of storke U ناحیه ضربه
range of adjustment U ناحیه تنظیم
pyramidal area U ناحیه هرمی
gold field U ناحیه زرخیز
fixed area U ناحیه ثابت
frequency region U ناحیه فرکانس
part U سهم ناحیه
recording eara U ناحیه ضبط
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
littoral U ناحیه ساحلی
overflow area U ناحیه سرریز
output area U ناحیه خروجی
genital zone U ناحیه تناسلی
range of variation U ناحیه انحراف
radius of action U ناحیه رانندگی
scan area U ناحیه پیمایش
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
two phase region U ناحیه دو فازی
region U ناحیه فضا
touch spot U ناحیه بساوشی
the abdominal region U ناحیه شکم
territorialization U ایجاد ناحیه
telephone area U ناحیه اتصال
zone U منطقه ناحیه
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
sector U خط کش ریاضی ناحیه
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com