English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turn-on U پاس با دگیدن گیرنده توپ به جلو و تغییر سمت به وسط
turn-ons U پاس با دگیدن گیرنده توپ به جلو و تغییر سمت به وسط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quick out U نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
addressees U گیرنده
acceptor U گیرنده
prehensile U گیرنده
prehensory U گیرنده
prehensorial U گیرنده
addressee U گیرنده
accipient U گیرنده
adopter U گیرنده
receptor U گیرنده
receiver U گیرنده
receivers U گیرنده
reciever U گیرنده
receptors U گیرنده
consignee U گیرنده
fetching U گیرنده
payees U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
catchy U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchier U گیرنده
getter U گیرنده
payee U گیرنده
grantee U گیرنده
reciptacle U گیرنده
touching U گیرنده
recipient U گیرنده
sensor U گیرنده
catcher U گیرنده
recipients U گیرنده
assignee U گیرنده
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
television receiver U گیرنده تلویزیونی
bribee U رشوه گیرنده
beat receiver U گیرنده تداخلی
catch of guage U گیرنده بارانسنج
cell receptor U گیرنده سلولی
crystal set U گیرنده اشکارساز
volumetric receptor U گیرنده حجمی
sound probe U گیرنده صوتی
decision maker U تصمیم گیرنده
strikingly U موثر گیرنده
striking U موثر گیرنده
cessionary U انتقال گیرنده
transferee U تحویل گیرنده
transferee U انتقال گیرنده
concluder U نتیجه گیرنده
communication receiver U گیرنده مخابرات
pledgee U رهن گیرنده
transreceiver U فرستنده و گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
clocker U گیرنده وقت
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
transceiver U فرستنده و گیرنده
tither U عشر گیرنده
thermoreceptor U گیرنده دمایی
consignee U گیرنده امانت
iterant U ازسر گیرنده
pawnee U رهن گیرنده
jams U سد گیرنده پاس
feoffee U گیرنده تیول
jam U سد گیرنده پاس
exteroceptor U گیرنده برونی
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
interoceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
comprehensive U فرا گیرنده
enteroceptor U گیرنده درونی
passcatcher U گیرنده پاس
opiate receptor U گیرنده افیونی
offtake canal U کانال گیرنده
itching palm U دست گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
grantee U انتقال گیرنده
mortgagee U رهن گیرنده
grabber hand U دست گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
enteroceptor U گیرنده احشایی
donee U هبه گیرنده
radio receiver U گیرنده رادیویی
trainees U تعلیم گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
receiving antenna U انتن گیرنده
receiver U فرف گیرنده
receiving set U دستگاه گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
revenger U انتقام گیرنده
jammed U سد گیرنده پاس
receiver U دستگاه گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
loanee U وام گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
donee U گیرنده هدیه
donee U گیرنده هبه
pledgee U وثیقه گیرنده
distilling receiver U گیرنده تقطیر
distance receptor U گیرنده دوربرد
proprioceptor U گیرنده عضلانی
receivers U فرف گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
receivers U دستگاه گیرنده
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
baroreceptor U گیرنده فشار
borrowers U قرض گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing U گیرنده جالب
borrowers U وام گیرنده
auto radio U گیرنده اتومبیل
borrower U قرض گیرنده
borrower U وام گیرنده
payees U گیرنده وجه
payee U گیرنده وجه
decreasing U نقصان گیرنده
acceptor level U تراز گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
determiner U تصمیم گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
bailee U تحویل گیرنده
directional reciever U گیرنده جهت دار
receptor U ستاره مساعد گیرنده
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
alienee U گیرنده مال موردانتقال
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
borrower U عاریه گیرنده مقترض
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
consignee U گیرنده کالای ارسالی
receptors U ستاره مساعد گیرنده
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
color zones U مناطق گیرنده رنگ
holder U گیرنده اشغال کننده
iterative U ازسر گیرنده تکراری
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
platform U رسانگر حامل گیرنده
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
holders U گیرنده اشغال کننده
zero beat U تنظیم موج گیرنده
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
addresses U نشانی گیرنده پیام
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver U گیرنده موج بلند
platforms U رسانگر حامل گیرنده
donee country U کشور کمک گیرنده
address U نشانی گیرنده پیام
addressed U نشانی گیرنده پیام
split end U گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
large hande a U دارای دست بگیر گیرنده
remittee U گیرنده وجه فرستاده شده
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
receptors U دستگاه گیرنده وان حمام
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com