English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flea flicker U پاس اشفته برای گیج کردن حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
angle block U سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
harrow U اشفته کردن
embrangle U اشفته کردن
harrows U اشفته کردن
to put in a flutter U اشفته کردن
puzzling U اشفته کردن
puzzles U اشفته کردن
puzzle U اشفته کردن
mess U اشفته کردن
messes U اشفته کردن
pertub U اشفته کردن
embroil U اشفته کردن
embroiled U اشفته کردن
embroiling U اشفته کردن
embroils U اشفته کردن
roil U اشفته کردن
direct free kick U مکث مهاجم برای فریفتن حریف
deke U گول زدن حریف برای تغییرمحل
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
basket hanger U بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
snafu U اشفته بودن درهم وبرهم کردن
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
flummoxing U اشفته کردن مغشوش کردن
upsets U اشفته کردن مضطرب کردن
upsetting U اشفته کردن مضطرب کردن
upset U اشفته کردن مضطرب کردن
dishevel U ژولیده کردن اشفته کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
flummoxes U اشفته کردن مغشوش کردن
flummox U اشفته کردن مغشوش کردن
flummoxed U اشفته کردن مغشوش کردن
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
lawn bowling point U یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
dribbles U رد کردن توپ از حریف
clinching U بغل کردن حریف
dribbled U رد کردن توپ از حریف
put the ball on the floor U رد کردن توپ از حریف
dribbling U رد کردن توپ از حریف
marks U نشانه کردن حریف
mark U نشانه کردن حریف
clinch U بغل کردن حریف
clinches U بغل کردن حریف
clinched U بغل کردن حریف
dribble U رد کردن توپ از حریف
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
squeezing U سد کردن مدافع حریف با دونفر
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
squeezed U سد کردن مدافع حریف با دونفر
parrying U دفع کردن حمله حریف
squeezes U سد کردن مدافع حریف با دونفر
parries U دفع کردن حمله حریف
parried U دفع کردن حمله حریف
squeeze U سد کردن مدافع حریف با دونفر
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
parry U دفع کردن حمله حریف
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
hip check U سد کردن راه حریف با کمر وباسن
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
sweat out U بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
overplay U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
overplayed U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
wraparound check U سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
kneeing U خطای سد کردن راه حریف بازانو
hook check U سد کردن راه چوب حریف ازعقب
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
tumultuary U اشفته
inquiet U اشفته
frenzied U اشفته
flickering U اشفته
perturbate U اشفته
chaotic U اشفته
disturbed U اشفته
messy U اشفته
turbulant U اشفته
berserk U اشفته
upsetting U اشفته
garbled U اشفته
turbulent U اشفته
upsets U اشفته
upset U اشفته
spear U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
speared U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
clips U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spearing U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clipped U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
double leg pick up U زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
higgledy piggledy U اشفته ونامرتب
puzzleheaded U اشفته خیال
vexatious U اشفته مضطرب
distempered U اشفته ناخوش
phrenetic U شوریده اشفته
foulest U نخ ماهیگیری اشفته
fouler U نخ ماهیگیری اشفته
dishevelled U اشفته نامرتب
disheveled U اشفته نامرتب
fouls U نخ ماهیگیری اشفته
fouled U نخ ماهیگیری اشفته
foul U نخ ماهیگیری اشفته
berserker U اشفته ازجادررفته
sleave U وضع اشفته
unsettled U اشفته مختل
over anxious U اشفته مضطرب
disordered U بی ترتیب اشفته
frenetic U اتشی اشفته
word salad U اشفته گویی
turbulent flow U جریان اشفته
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
to be in a flutter U سراسیمه یا اشفته بودن
furibund U اشفته ازجادر رفته
distractedly U اشفته وار ازروی حیرت
burble U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbles U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbled U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
whitewater U قسمت اشفته موج شکسته
burbling U جریانهای گردابی و اشفته درسیال
whitewater racing U مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
pies U چیز اشفته ونامرتب درهم ریختن
pie U چیز اشفته ونامرتب درهم ریختن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com