Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paduasoy
U
پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
garbed in silk
U
جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
messaline
U
پارچه نرم ولطیف ابریشمی ابریشمی
sarcenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
U
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
to rustle in silks
U
جامه ابریشمی پوشیدن
to garb oneself in silk
U
جامه ابریشمی پوشیدن
silk cloth
U
پارچه ابریشمی
silk
U
پارچه ابریشمی
tie silk
U
پارچه ابریشمی کراواتی
doilies
U
نوعی پارچه ابریشمی
doily
U
نوعی پارچه ابریشمی
chiffon
U
نوعی پارچه ابریشمی
brocade
U
پارچه ابریشمی گل برجسته
mantua
U
نوعی پارچه ابریشمی
ninon
U
پارچه نرم و مواج ابریشمی
tiffany
U
پارچه توری ابریشمی نازک
shantung
U
پارچه ابریشمی خشن چینی
samite
U
پارچه زربفت ابریشمی سنگین
grosgrain
U
پارچه ابریشمی خیلی محکم وکلفت
surah
U
نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
silkaline
U
پارچه ابریشمی سبک وحریرنمای مخصوص پرده وغیره
tulle
U
پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
pomander
U
عطری که درقوطی یاکیسه برای گندزدایی با خودمی بردند
lampas
U
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
weft-face pattern
U
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
shagreen
U
چرم دان دان نوعی پارچه ابریشمی دان دان
paris doll
U
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
to be
[look]
somewhat
[the]
worse for wear
[person, thing]
U
مناسب نبودن برای پوشیدن
[جامه ای]
to fit a dress on somebody
U
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
night clothes
U
لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
complimentary mourning
U
جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
moss trooper
U
راهزن یا غارتگرمرزی درسده 71 مسیحی
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
linenfold
U
[پارچه های کتانی برای آذین قاب]
octodecimo
U
قطعی که برابر با یک هیجدهم یک ورق کاغذ باشد
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
the dog wasled
U
سگ را بابندمی بردند
they hurried him along
U
او را شتابانده بردند
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
purdah
U
برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
bluestockings
U
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking
U
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
they took refuge in a cave
U
بغاری پناه بردند
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
karmathian
U
تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
pandects
U
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
the clock was put back
U
عقربههای ساعت را عقب بردند
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
petersham
U
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
dimity
U
دمیاطی :پارچه نخی سفت باف وراه راه که برای پرده بکارمیبرند
mohock
U
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
linstock
U
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
framebuffer
U
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
strobe
U
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
U
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
yoke
U
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
gabion
U
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
biased fabric
U
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
U
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
algol
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
head load control
U
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
diptych
U
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
gpss
U
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
canvas
U
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan
U
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvases
U
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
scripsit
U
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflex
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reflexes
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
ithyphallic
U
وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
dialectic
U
البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
stair stepping
U
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgam
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams
U
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
plaiting
U
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
baroque
U
وابسته به سبک معماری در قرن هیجدهم سبک بیقاعده وناموزون موسیقی
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
pl/m
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
zone bits
U
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
fasces
U
یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur
U
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
masks
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com