English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bellboy U پادو مهمانخانه
bellboys U پادو مهمانخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bellhop U مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
bellhops U مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
Other Matches
lackeys U پادو
lackey U پادو
buttons U پادو
busboys U پادو
page U پادو
paged U پادو
pages U پادو
errand boy U پادو
helper U پادو
leg man <idiom> U پادو
scullion U پادو
powder momey U پادو
peon U پادو
legman U پادو
lacquey U پادو
footpage U پادو
footboy U پادو
busboy U پادو
flunkys U پادو
shop boy U پادو
flunkies U پادو
flunkeys U پادو
flunkey U پادو
footman U پادو
footmen U پادو
flunky U پادو
callboy U پادو یا پیشخدمت
shop girl U شاگرد پادو
garcon U پسربچه پادو
pot boy U پادو فاحشه خانه
potboy U پادو فاشحه خانه
public house U مهمانخانه
public houses U مهمانخانه
guest houses U مهمانخانه
guest house U مهمانخانه
lodging house U مهمانخانه
hotels U مهمانخانه
hotel U مهمانخانه
inn U مهمانخانه کاروانسرا
hostler U مهمانخانه دار
inns U مهمانخانه کاروانسرا
innholder U مهمانخانه دارinnervate
restaurateur U مهمانخانه دار
restaurateurs U مهمانخانه دار
garcon U پیشخدمت مهمانخانه
restauranteur U مهمانخانه دار
landlady U زن مهمانخانه دار
landladies U زن مهمانخانه دار
boots U شاگرد مهمانخانه
lobbied U سالن هتل و مهمانخانه
lobby U سالن هتل و مهمانخانه
bills of fare U صورت اغذیه مهمانخانه
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
bill of fare U صورت اغذیه مهمانخانه
lobbies U سالن هتل و مهمانخانه
innholder U صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
service charge U سرویس مهمانخانه وغیره
boniface U صاحب مهمانخانه ورستوران
housemothers U زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemother U زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
goodman U سالار مهمانخانه دار
plank U تخته میز وپیشخوان مهمانخانه
boarding U مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
table d'hote U خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
to a at a hoted U به مهمانخانه واردشدند واردمهمانخانه شدن
cookshop U دکان خوراک پزی مهمانخانه
licensed victualler U مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
reservation U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservations U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
barmen U مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barman U مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com