English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rial U پادشاه ملکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
infanta U دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
infante U جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Other Matches
king dom U کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
queens U ملکه
queen U ملکه
constitutional monarch U ملکه
ladies-in-waiting U ندیمه ملکه
queenvictoria U ملکه ویکتوریا
lady in waiting U ندیمه ملکه
queenly U درخور ملکه
lady-in-waiting U ندیمه ملکه
queens bench division U دادگاه ملکه
queenliness U ملکه منشی
queenhood U سمت ملکه
queendom U قلمرو ملکه
queen dowager U ملکه بیوه
queenlike U ملکه وار
her majesty U در گفتگوی ملکه
reginal U در خور ملکه
reginal U لایق ملکه
reginal U ملکه منش
empress U ملکه امپراتریس
monarchs U ملکه شهریار
empresses U ملکه امپراتریس
monarch U ملکه شهریار
queen U ملکه شدن
reigining beauty U ملکه وجاهت
queens U ملکه شدن
to queen it U ملکه وار رفتارکردن
tzarina U ملکه روسیه تزاری
dido U ملکه افسانهای کارتاژ
styled queen U ملقب یا موسوم به ملکه
lady-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
regina U ملکه سلطنت کننده
ladies-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
Elizabethan U مربوط به بدوره ملکه الیزابت
Victoriana U وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
queen can do no wrong U ملکه نمیتواند خطا کند
Elizabethan architecture U معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
Victorian U مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
queen's bounty U دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
the rose of tehran U زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
victorianism U سبک نویسندگی و شعر و طرزتفکر زمان ملکه ویکتوریا
queen of U دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
king U پادشاه
queenconsort U زن پادشاه
kings U پادشاه
our sovereingn U پادشاه
potentates U پادشاه
potentate U پادشاه
queens U زن پادشاه
monarch U پادشاه
head of state U پادشاه
constitutional monarch U پادشاه
sovereign U پادشاه
sovereigns U پادشاه
queen U زن پادشاه
rex U پادشاه
o king U ای پادشاه
Shah U پادشاه
Shahs U پادشاه
kingless U بی پادشاه
monarchs U پادشاه
kingling U پادشاه کوچک
king of england U پادشاه انگلستان
regicide U قتل پادشاه
oberon U پادشاه پریان
regicides U قتل پادشاه
sign manual U امضا پادشاه
kings palace U کاخ پادشاه
fit for a king U لایق پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
kings palace U قصر پادشاه
queen can do no wrong U بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
regents U نماینده پادشاه رئیس
regent U نماینده پادشاه رئیس
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
raja or rajah U راجه-امیریا پادشاه
king of birds U پادشاه مرغان :دال
princess of the blood U دختر یا نوه پادشاه
aeolus U پادشاه تسالی یونان
croesus U کراسوس : پادشاه یونان
privy seal U مهر شخصی پادشاه
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
herod U هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
kinglet U پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
princessroyal U بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
gordian U وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
prince royal U پسر ارشد پادشاه انگلیس
HMS U مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
the u states U کشوری که پادشاه داشته باشد
the u kingdom U کشوری که پادشاه داشته باشد
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
Aesthetic Movement U [جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
dais U سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
priam U پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
monarchical U وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
kingmaker U کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarchs U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
jacobite U طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
monarch U پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
empires U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire U امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Desornamentado U [سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com