Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
maintainability
U
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
redundancies
U
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy
U
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
corrective maintenance
U
جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
upkeep
U
هزینه نگهداری وتعمیر
posted
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
sorting
U
جداسازی
segregation
U
جداسازی
sequestration
U
جداسازی
disconnection
U
جداسازی
disseverance
U
جداسازی
decatenate
U
جداسازی
isolation
U
جداسازی
interception
U
جداسازی
separations
U
جداسازی
separation
U
جداسازی
diode isolation
U
جداسازی دیودی
isotope separation
U
جداسازی ایزوتوپ
isolation
U
تجزیه جداسازی
separation method
U
روش جداسازی
separation factor
U
ضریب جداسازی
detachment
U
جداسازی تفکیک
detachments
U
جداسازی تفکیک
frequency separation
U
جداسازی فرکانس
detarring
U
جداسازی قیر
dielectric isolation
U
جداسازی با عایق
oxide isolation
U
جداسازی اکسیدی
dust separation
U
جداسازی گرد و غبار
ingot peeling machine
U
دستگاه جداسازی شمش
sieve separation
U
جداسازی دانه ها با الک
cascade impactor
U
دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
isolation
U
ایزوله کردن جداسازی
volatility separation
U
جداسازی از طریق فراریت
privacy
U
جداسازی مبادله پیام برای تامین
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
features
U
ویژگی
attributing
U
ویژگی
trait
U
ویژگی
exclusivity
U
ویژگی
traits
U
ویژگی
featured
U
ویژگی
attribute
U
ویژگی
characteristic
U
ویژگی
property
U
ویژگی
characteristically
U
ویژگی
feature
U
ویژگی
featuring
U
ویژگی
attributes
U
ویژگی
specification
U
ویژگی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
dynamic trait
U
ویژگی پویشی
ergic trait
U
ویژگی پویشی
peculiarity
U
حالت ویژگی
faceless
U
بدون ویژگی
peculiarities
U
حالت ویژگی
membership character
U
ویژگی عضویت
personality trait
U
ویژگی شخصیت
common trait
U
ویژگی مشترک
peronality of laws
U
ویژگی قانون
source trait
U
ویژگی پایه
feature of performance
U
ویژگی عملکرد
surface trait
U
ویژگی روساختی
feature
U
ویژگی عملکرد
polarities
U
ویژگی قطبی
polarity
U
ویژگی قطبی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
sex linked characteristic
U
ویژگی وابسته به جنس
physical analysis
U
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
outline utility
U
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
dead
U
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
parameters
U
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameter
U
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
type ahead
U
ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
end of page halt
U
ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
word star
U
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
smashes
U
خرابی
wrecks
U
خرابی
wreckage
U
خرابی
smash
U
خرابی
breakdown
U
خرابی
breakdowns
U
خرابی
disrepair
U
خرابی
desolation
U
خرابی
wrecking
U
خرابی
wreck
U
خرابی
rottenness
U
خرابی
godsend
U
خرابی
faults
U
خرابی
eversion
U
خرابی
malfunction
U
خرابی
malfunctioned
U
خرابی
demolition
U
خرابی
demolitions
U
خرابی
ruins
U
خرابی
ruining
U
خرابی
dilapidation
U
خرابی
fault
U
خرابی
devastation
U
خرابی
failures
U
خرابی
failure
U
خرابی
destruction
U
خرابی
ruination
U
خرابی
faulted
U
خرابی
havoc
U
خرابی
ruin
U
خرابی
malfunctions
U
خرابی
rat's nest
U
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
bourgeois
<adj.>
U
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
wrack
U
خرابی بدبختی
decays
U
خرابی تنزل
catastrophic failure
U
خرابی فجیع
collapse mechanism
U
مکانیزم خرابی
page fault
U
خرابی صفحه
insulation fault
U
خرابی نارسانا
fail safe
U
با خرابی امن
defect description
U
توضیح خرابی
description of error
U
توضیح خرابی
fault description
U
توضیح خرابی
error description
U
توضیح خرابی
fail-safe
U
با خرابی امن
fail softly
U
با خرابی ملایم
equipment failure
U
خرابی تجهیزاتی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
transient failure
U
خرابی گذرا
failure free
U
بدون خرابی
car breakdown
U
خرابی اتومبیل
decaying
U
خرابی تنزل
failure rate
U
نرخ خرابی
decayed
U
خرابی تنزل
decay
U
خرابی تنزل
fail soft
U
با خرابی ملایم
crashing
U
شکستگی خرابی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
to do execution
U
خرابی وارداوردن
the mischief of it is that'
U
خرابی ان اینست که
power failures
U
خرابی برق
crashed
U
شکستگی خرابی
crashes
U
شکستگی خرابی
crashingly
U
شکستگی خرابی
failure rate
U
میزان خرابی
crash
U
شکستگی خرابی
power failure
U
خرابی برق
disk crash
U
خرابی دیسک
failure logcing
U
ثبت وقوع خرابی
ravaged
U
خرابی وارد اوردن
failure prediction
U
پیش بینی خرابی
ravage
U
خرابی وارد اوردن
reliability
U
ایمنی در برابر خرابی
non destructive test
U
ازمایش بدون خرابی
failure safety
U
ایمنی در برابر خرابی
drinking was his ruin
U
باعث خرابی اوشد
ravaging
U
خرابی وارد اوردن
ravages
U
خرابی وارد اوردن
alto-rilievo
U
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
mean time between failures
U
زمان میانگین بین دو خرابی
cleans
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleanest
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
terminal
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
machines
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
wrackful
U
خراب کننده مسبب خرابی
terminals
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
machined
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
accumulation
U
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
standbys
U
که در صورت خرابی آماده استفاده است
degradation
U
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
destruct
U
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
standby
U
که در صورت خرابی آماده استفاده است
failure
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
machine
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machined
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
failures
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
cabled
U
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable
U
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
machines
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
it spells ruin to the workmen
U
متضمن خانه خرابی کارگران است
bombed
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
on line fault tolerant system
U
سیستم تحمل خرابی درون خطی
bombs
U
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com