Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
taxidermist
U
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
dicker
U
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
parkas
U
نیم تنه پوست حیوانات
exuviae
U
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
loge
U
جای ویژه در تاتر وغیره
shells
U
پوست فندق وغیره
shelling
U
پوست فندق وغیره
shell
U
پوست فندق وغیره
hide
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
hides
U
پوست خام گاووگوسفند وغیره
bay
U
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
skiver
U
چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
stow away
U
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
twiddles
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddling
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddled
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddle
U
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to listen with rapt attention
U
با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
swab
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swabs
U
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
consecrate
U
ویژه کردن تخصیص دادن
consecrating
U
ویژه کردن تخصیص دادن
seasoning klin
U
کوره ویژه خشک کردن
consecrates
U
ویژه کردن تخصیص دادن
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
to tick
U
کار کردن به نحوه ویژه یا درست
specialises
U
ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializes
U
ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialize
U
ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializing
U
ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialising
U
ویژه کاری کردن متخصص شدن
straitjacket
U
ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
trimming tool
U
ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
straightjacket
U
ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
indurate
U
پوست کلفت کردن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
thresh
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
callosity
U
سخت شدن یا پینه کردن پوست
threshing
U
از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
paints
U
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
beading machine
U
ابزارمخصوص ساختن فلانژدستگاه ویژه گرد کردن لبه ورقها
paint
U
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
tan
U
باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
lore
U
حیوانات
applied
U
هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
shingle
U
توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
domestic animals
U
حیوانات اهلی
put away
<idiom>
U
کشتن حیوانات
feedstuff
U
خوراک حیوانات
wildlife
U
حیوانات وحشی
fauna
U
حیوانات یک اقلیم
bestiality
U
جماع با حیوانات
foal
U
توله حیوانات
breeding
U
پرورش حیوانات
stray animals
U
حیوانات ضاله
chit
U
توله حیوانات
chits
U
توله حیوانات
foals
U
توله حیوانات
zoolatry
U
پرستش حیوانات
zootomy
U
تشریح حیوانات
dung
U
مدفوع حیوانات
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
home range
U
جایگاه حیوانات
rodentia
U
حیوانات قراضه
venery
U
حیوانات شکارشونده
peels
U
پوست انداختن پوست
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
peel
U
پوست انداختن پوست
bull
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
pedication
U
عمل جنسی با حیوانات
forepaw
U
پنجه دست حیوانات
bulls
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
woodnote
U
صدای حیوانات جنگل
make friends
<idiom>
U
رفاقت با حیوانات ومردم
farmed
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
zootechnical
U
وابسته به فن تربیت حیوانات
farms
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
shells
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
U
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
acron
U
قسمت قدامی حیوانات بنددار
soilage
U
علف تازه علوفه حیوانات
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
penning
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
squamation
U
پوشش فلسی شکل حیوانات
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
penned
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
pens
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
zoomorphic
U
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
vivary
U
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
forequarter
U
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
fluor
U
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
crunches
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunch
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish story
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
U
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
incrust
U
با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
etcaetera
U
وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
U
وغیره وغیره
et cetera
U
وغیره
snapped
U
قفلکیف وغیره
snap
U
قفلکیف وغیره
dales
U
خلیج وغیره
sheeting
U
ملافه وغیره
dale
U
خلیج وغیره
snaps
U
قفلکیف وغیره
piled
U
پرزقالی وغیره
snapping
U
قفلکیف وغیره
pile
U
پرزقالی وغیره
service charge
U
سرویس مهمانخانه وغیره
furnace
U
تون حمام وغیره
furnaces
U
تون حمام وغیره
dower
U
لانه خرگوش وغیره
propeller
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
trap
U
زانویی مستراح وغیره
To score a goal .
U
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
pillboxes
U
قوطی حب دارو وغیره
pillbox
U
قوطی حب دارو وغیره
sashes
U
حمایل نظامی وغیره
sash
U
حمایل نظامی وغیره
snout
U
لوله کتری وغیره
tamp
U
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
vase
U
گلدان نقره وغیره
curlicue
U
تزئینات خطاطی وغیره
coronel
U
هاله خورشید وغیره
vases
U
گلدان نقره وغیره
coronal
U
هاله خورشید وغیره
coequal
U
درشان ومقام وغیره
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
clop
U
لنگی اسب وغیره
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
dollops
U
دسته علف وغیره
dollop
U
دسته علف وغیره
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
subsidence
U
تخفیف درد وغیره
frontlet
U
پیشانی اسب وغیره
snouts
U
لوله کتری وغیره
propellor
U
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
tubes
U
لوله خمیرریش وغیره
seance
U
جلسه احضارارواح وغیره
tube
U
لوله خمیرریش وغیره
ratoon
U
نهال موز وغیره
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
The kI'lled and the wounded.
U
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com