Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
one particle eigenfunction
U
ویژه تابع یک ذره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
characteristic function
U
ویژه تابع
eigenfunction
U
ویژه تابع
proper function
U
ویژه تابع
Other Matches
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
nests
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
U
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
equivalence
U
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
U
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
U
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
specific
U
ویژه
specifics
U
ویژه
paticular
U
ویژه
particulars
U
ویژه
peculiar
U
ویژه
specialists
U
ویژه گر
specialist
U
ویژه گر
idiocrasy
U
ویژه
experts
U
ویژه گر
prerogative
U
حق ویژه
specific humidity
U
نم ویژه
expert
U
ویژه گر
expressing
U
ویژه
expresses
U
ویژه
expressed
U
ویژه
express
U
ویژه
extra special
U
ویژه
special character
U
ویژه
particular
U
ویژه
prerogatives
U
حق ویژه
specially
U
ویژه
net
U
ویژه
nets
U
ویژه
nett
U
ویژه
extra
<adj.>
U
ویژه
special
<adj.>
U
ویژه
priviege
U
حق ویژه
special
U
ویژه
privilege
U
حق ویژه
adhoc
U
ویژه
specific heat
U
گرمای ویژه
labeled cargo
U
کالای ویژه
kink
U
ویژه گی فرریز
specific humidity
U
رطوبت ویژه
characteristic
U
نشان ویژه
specialising
U
ویژه گری
proper volume
U
ویژه حجم
penologist
U
ویژه گر کیفرشناسی
characteristically
U
نشان ویژه
lachrymal
U
ویژه اشک
experts
U
ویژه کار
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
expert
U
ویژه کار
quantum state
U
ویژه حالت
lacrimal
U
ویژه اشک
specific heat
U
دمای ویژه
self weight
U
ویژه وزن
particular lien
U
حق حبس ویژه
prerogative
U
دارای حق ویژه
preceptorial
U
ویژه اموزگاری
specific lattice
U
شبکه ویژه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
praetorian guard
U
گارد ویژه
specific resistance
U
مقاومت ویژه
specialities
U
ویژه گری
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
specific donor
U
دهنده ویژه
specialises
U
ویژه گری
special agreement
U
قرارداد ویژه
prerogatived
U
دارای حق ویژه
lingoes
U
زبان ویژه
lingo
U
زبان ویژه
lineament
U
نشان ویژه
specialization
U
ویژه کاری
lineaments
U
نشان ویژه
net profit
U
سود ویژه
relative density
U
گرانی ویژه
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special case
U
مورد ویژه
special character
U
دخشه ویژه
special deposits
U
سپردههای ویژه
regiospecific
U
جهت ویژه
stall
U
لژ جایگاه ویژه
resistivity
U
مقاومت ویژه
specialist
U
ویژه کار
monocular
U
ویژه یک چشم
monkish
U
ویژه راهبان
singular matrix
U
ماتریش ویژه
singular matrix
U
ماتریس ویژه
specialists
U
ویژه کار
stalling
U
لژ جایگاه ویژه
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
specialize
U
ویژه گری
specific cost
U
هزینه ویژه
specific drawdown
U
افت ویژه
life guard
U
هنگ ویژه
monographs
U
ویژه نگاشت
monograph
U
ویژه نگاشت
garb
U
پوشاک ویژه
dead weights
U
ویژه وزن
specialty
U
ویژه گری
specializes
U
ویژه گری
specializing
U
ویژه گری
specialization
U
ویژه گری
special duty
U
کار ویژه
special party
U
گروه ویژه
special passport
U
پاسپورت ویژه
special symbol
U
نماد ویژه
special verdict
U
تصمیم ویژه
species specific
U
نوع- ویژه
dead weight
U
ویژه وزن
standing order
U
اوامر ویژه
standing orders
U
اوامر ویژه
body guard
U
هنگ ویژه
extra equipment
U
متعلقات ویژه
idiom
U
تعبیر ویژه
booth
U
جای ویژه
booths
U
جای ویژه
traits
U
نشان ویژه
morbid
U
ویژه ناخوشی
habiliments
U
جامه ویژه
gastronomist
U
ویژه گرخوراک
special session
U
نشست ویژه
extraordinary meeting
U
نشست ویژه
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
trait
U
نشان ویژه
equity capital
U
ارزش ویژه
idiom
U
زبان ویژه
capital
U
ارزش ویژه
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
eigenvalue
U
ویژه مقدار
specific gravities
U
گرانی ویژه
specific gravity
U
گرانی ویژه
idioms
U
زبان ویژه
special effects
U
جلوههای ویژه
ecotype
U
بوم ویژه
neurologist
U
ویژه گر اعصاب
acoustician
U
ویژه گر اواشنود
idioms
U
تعبیر ویژه
physiologists
U
ویژه گر فیزیولوژی
endemical
U
ویژه یک قوم
characteristics
U
نشان ویژه
rarely
U
بااستادی ویژه
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
nutritionists
U
ویژه گر تغذیه
cariologist
U
ویژه گر قلب
specific volume
U
حجم ویژه
nutritionist
U
ویژه گر تغذیه
specific weight
U
سنگینی ویژه
specific weight
U
وزن ویژه
byelaw
U
قانون ویژه
specific yield
U
ابدهی ویژه
indicium
U
نشانه ویژه
speleologist
U
ویژه گر غارشناسی
bylaw
U
قانون ویژه
specific viscosity
U
گرانروی ویژه
juvenile
U
ویژه نو جوانان
juveniles
U
ویژه نو جوانان
specific rotation
U
چرخش ویژه
zoologist
U
ویژه گرجانورشناسی
speciality
U
ویژه گری
proper value
U
ویژه مقدار
versions
U
شرح ویژه
characteristic root
U
ویژه مقدار
physiologist
U
ویژه گر فیزیولوژی
characteristic number
U
ویژه مقدار
version
U
شرح ویژه
conizance
U
نشان ویژه
physiographer
U
ویژه گر جغرافیای طبیعی
school slang
U
اصطلاح ویژه اموزشگاه
particular specification
U
مشخصات ویژه در قرارداد
adhoc
ویژه امر مخصوصی
reluctivity
U
مقاومت ویژه مغناطیسی
ophthalmologist
U
ویژه گر چشم پزشکی
absolute specific gravity
U
سنگینی ویژه مطلق
pediatrician
U
ویژه گر بیماریهای کودکان
cant
U
زبان ویژه مناجات
pedlar french
U
زبان ویژه دزدان
dressing rooms
U
اطاق ویژه ارایش
individualised
U
حالت ویژه دادن
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
individualize
U
حالت ویژه دادن
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
ratio of specific heats
U
نسبت گرمایی ویژه
the proper instinct of birds
U
غریزه ویژه پرندگان
to turn out
U
به نتیجه
[ویژه ای]
رسیدن
individualizing
U
حالت ویژه دادن
individualizes
U
حالت ویژه دادن
individualized
U
حالت ویژه دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com