English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
street virus U ویروس معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virologist U متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
viruses U ویروس
virus U ویروس
viricidal U ویروس کش
viral U وابسته به ویروس
virology U ویروس شناسی
viricide U داورهای ویروس کش
antivirus program U برنامه ضد ویروس
viruses U نرم افزاری که ویروس را از فایل حذف میکند
virus U نرم افزاری که ویروس را از فایل حذف میکند
avianize U ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
vaccines U امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
vaccine U امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
virus U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
viruses U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
viruses U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
virus U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
wonted U معمولی
ordinary U معمولی
standards U معمولی
standard U معمولی
routines U معمولی
routinely U معمولی
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
received U معمولی
conventional U معمولی
routine U معمولی
normal U معمولی
open cheque U چک معمولی
light water U اب معمولی
usu U معمولی
ferial U معمولی
faceless U معمولی
copybook U معمولی
longhand U خط معمولی
normal interval U فاصله معمولی صف
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
procedure message U پیام معمولی
ranko U سرباز معمولی
rock brake U بسفایج معمولی
ornery U عادی معمولی
nonstandard U غیر معمولی
medium lampholder U سرپیچ معمولی
ethyl alcohol U الکل معمولی
mass concrete U بتن معمولی
rudas U پست معمولی
man in the street U فرد معمولی
general cargo U کالای معمولی
hepatica U غافث معمولی
common whipping U بست معمولی
plain concrete U بتن معمولی
ornary U عادی معمولی
piper nigrum U فلفل معمولی
wrought iron U اهن معمولی
ambient U پس زمینه معمولی
ordinary share U سهام معمولی
unselected clay U خاک رس معمولی
commonplace U معمولی مبتذل
banal U مبتذل معمولی
ordinary clay U خاک رس معمولی
ordinal type U نوع معمولی
normal good U کالای معمولی
ap seogi U ایستادن معمولی
civil time U ساعت معمولی
onery U عادی معمولی
common link U حلقه معمولی
workaday U معمولی عادی
complement U تعارفات معمولی
mulberries U توت معمولی
mulberry U توت معمولی
common U معمولی متعارفی
commoners U معمولی متعارفی
general U کلی معمولی
general U معمولی و نه مخصوص
generals U کلی معمولی
generals U معمولی و نه مخصوص
typical <adj.> U بافت معمولی
American bond U آجرچینی معمولی
meanest U پست معمولی
complemented U تعارفات معمولی
complementing U تعارفات معمولی
complements U تعارفات معمولی
undress U جامه معمولی
meaner U پست معمولی
undresses U جامه معمولی
undressing U جامه معمولی
commonest U معمولی متعارفی
irregular U غیر معمولی
standard motor U موتور معمولی
normal U عادی معمولی
mean U پست معمولی
standard gauge U اندازه معمولی
standard brick U اجر معمولی
standard bar U میله معمولی
standard U طبیعی یا معمولی
single precision U با دقت معمولی
everyday U معمولی مبتذل
standard trench U سنگر معمولی
standards U طبیعی یا معمولی
charge hand U کارگر معمولی
ethanol U الکل معمولی
white mulatto U توت معمولی
the a merchant U سوداگر معمولی
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
milkwort U پلی گالای معمولی
joiner door U درب معمولی ناو
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
l antenna U انتن معمولی رادیو
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
standard rain gage باران سنج معمولی
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
outre U خارج از حدود معمولی
week day U روز معمولی هفته
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
normal charge U خرج معمولی توپ
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
fencing measure U فاصله معمولی دو شمشیرباز
walked U گام معمولی اسب
stand U سطح معمولی اب دریا
conventional U جنگ افزارهای معمولی
well worn U پیش پا افتاده معمولی
conventional milling machine U دستگاه فرز معمولی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
well-worn U پیش پا افتاده معمولی
common stock U سهام معمولی شرکت
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
undersized U کوچکتر ازاندازه معمولی
walks U گام معمولی اسب
routes U راه جریان معمولی
walk U گام معمولی اسب
head cold U سرماخوردگی معمولی زکام
bracket U حالت معمولی کروشه
chamomile U بابونه معمولی یامعطر
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
route U راه جریان معمولی
ordinary differential equation [ODE] U معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
ordinary U پیام معمولی از نظر ارجحیت
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
guttersnipe U نوک دراز یا پاشله معمولی
fair wear and tear U خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
horseweed U خزه معمولی امریکای شمالی
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
service ceiling U سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
snail mail U اصط لاح عامیه به پست معمولی
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
Can't you just say hello like a normal person? U نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
half U حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
mufti U جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
gyroplane U نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
quads U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
superspeedway U مسیر مسابقه معمولی 2 در5/2 مایل با کنارههای باشیب تند
kilderkin U چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
quad U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
fosse commune U [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
sub woofer U هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
VBScript U مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
lumen U واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com