Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adjacent video
U
ویدئو مجاور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buffer duo
U
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe
U
مجاور مرزی مجاور
video
U
ویدئو
videoing
U
ویدئو
videos
U
ویدئو
TV/video button
U
ویدئو
videoed
U
ویدئو
video frequency
U
فرکانس ویدئو
video frequency
U
بسامد ویدئو
video detector
U
اشکارساز ویدئو
video carrier
U
حامل ویدئو
video signal
U
پیام ویدئو
Montevideo
U
شهر مونته ویدئو
video signal
U
سیگنال یا علامت ویدئو
crystal video rectifier
U
یکسوکننده بلورین ویدئو
video amplifier
U
فزون ساز ویدئو
adjacent rows
U
ردیف های مجاور
[رج های مجاور]
abutting
U
مجاور
neighbor
U
مجاور
near by
U
مجاور
nigh
U
مجاور
appressed
U
مجاور
neighbouring
U
مجاور
circumjucent
U
از هر سو مجاور
conterminous
U
مجاور
adjoining
U
مجاور
contiguous
U
مجاور
coterminous
U
مجاور
nearby
U
مجاور
adjacent
U
مجاور
vicinal
U
مجاور
vicinity
U
مجاور
vicinage
U
مجاور
proximal
U
مجاور
next
U
مجاور
abuttal
U
زمین مجاور
abuttals
U
زمین مجاور
adjacent lines
U
خطهای مجاور
graveside
U
مجاور قبر
aduacent sound
U
صدای مجاور
vicinal dihalide
U
دی هالید مجاور
paranephric
U
مجاور کلیه
contiguous zone
U
منطقه مجاور
gravesides
U
مجاور قبر
parahepatic
U
مجاور کبد
proximal stimulus
U
محرک مجاور
abuting surface
U
سطح مجاور
anal
U
مجاور مقعد
neighbour
U
نزدیک مجاور
neighbours
U
نزدیک مجاور
adjacent
U
مجاور همسایه
adjoining
U
نزدیک مجاور
against
U
پیوسته مجاور
border
U
مجاور بودن
collateral
U
همسایه مجاور
bordered
U
مجاور بودن
neighbors
U
نزدیک مجاور
bordering
U
مجاور بودن
adjoins
U
مجاور بودن
adjoin
U
مجاور بودن
adjoined
U
مجاور بودن
surrounding
U
احاطه کننده مجاور
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
monkey chatter
U
تداخل کانال مجاور
adjacent channel interfernce
U
تداخل کانال مجاور
colocate
U
در مجاور هم قرار دادن
allele
U
ژنهای ناهمسان مجاور
anchimeric assistance
U
کمک گروه مجاور
adjacent point
نقطه های مجاور
appressed
U
کاملا نزدیک و مجاور چیزی
garbage
U
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
adjacent
U
دو میدان متصل به دو گروه مجاور
hand-to-hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
hand to hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
nips
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip
U
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hydro
U
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
I could have sworn that there was somebody in the next room .
U
می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
dotting
U
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
induce
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dot
U
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous
U
فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
overlap tell
U
رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
base pitch
U
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
triangulation
U
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
compass compensation
U
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
joggles
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Herati pattern
U
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com