English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inverse voltage U ولتاژ معکوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
inverse current U جریان ولتاژ معکوس
peak inverse anode voltage U اوج ولتاژ اندی معکوس
Other Matches
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
transmissions U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission U که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar U که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surge U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges U یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance U موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive U سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
upside down U معکوس
conversely U معکوس
vice versa U معکوس
converse U :معکوس
converts U معکوس
convert U معکوس
converted U معکوس
converting U معکوس
reversing U معکوس
converse U معکوس
conversed U :معکوس
inverse U معکوس
contrary U معکوس
reversible U معکوس
reversals U معکوس
conversed U معکوس
converses U :معکوس
converses U معکوس
conversing U :معکوس
conversing U معکوس
obverse U معکوس
reverses U معکوس
reverse U معکوس
counter U معکوس
reversed U معکوس
negative U معکوس
reversion U معکوس
countering U معکوس
countered U معکوس
reciprocal U معکوس
reversal U معکوس
negatives U معکوس
reverse U معکوس کننده
inverse relationship U ارتباط معکوس
inverse function U تابع معکوس
invert matrix U ماتریس معکوس
invert suger U قند معکوس
inverted file U فایل معکوس
inverted opening U گشایش معکوس
reverses U معکوس کننده
reverses U معکوس کردن
inverse ratio U نسبت معکوس
reverse thrust U تراست معکوس
reverse U معکوس کردن
inverter U معکوس کننده
invertible U معکوس شدنی
reverse speed U سرعت معکوس
reverse video U ویدئوی معکوس
inverse ratio or proportion U نسبت معکوس
inverse feedback U واخوراند معکوس
reversed U معکوس کننده
reversed U معکوس کردن
lateral inversion U معکوس جانبی
negative caster U گردش معکوس
negative correlation U همبستگی معکوس
back conductance U برقرسانایی معکوس
reversing U معکوس کننده
reversing U معکوس کردن
reverse bias U پیشقدر معکوس
reverse bias U تغذیه معکوس
reverse control U کنترل معکوس
reverse current U جریان معکوس
mirroring U معکوس نمودن
reverse osmosis U اسمز معکوس
reverse pitch U گام معکوس
reverse polarity U پلاریته معکوس
back formation U اشتقاق معکوس
back resistance U مقاومت معکوس
draw back U کشیدن معکوس
negative relation U رابطه معکوس
obcordate U قلبی معکوس
obversion U استنتاج معکوس
retroaction U عمل معکوس
reversal film U فیلم معکوس
reversal process U جریان معکوس
backset U معکوس وارونه
back splice U پیوند معکوس
inverted structure U ساختار معکوس
indian in reverse U هندی معکوس
reverse slope U شیب معکوس
set back U معکوس پس زدن
dis- U معکوس کردن
opposite U روبرو معکوس
inverse U واژگونه معکوس
feedback U تزویج معکوس
back up U معکوس ریختن
back-up U معکوس ریختن
reverse gear U دنده معکوس
countdowns U شمارش معکوس
countdown U شمارش معکوس
conversely U بطور معکوس
reciprocal U معکوس دوجانبه
reciprocal U متقابل معکوس
opposites U روبرو معکوس
switcheroo U عمل معکوس
reverse gears U دنده معکوس
reversion U معکوس کردن
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
couple back U معکوس تزویج شدن
backfiring U نتیجه معکوس گرفتن
backfires U نتیجه معکوس گرفتن
obvert U نتیجه معکوس گرفتن از
backfired U نتیجه معکوس گرفتن
backfire U نتیجه معکوس گرفتن
de- U معکوس عمل کردن
reverse video U صفحه نمایش معکوس
inverse electrode current U جریان الکتردی معکوس
complemented U معکوس یک عدد دودویی
complementing U معکوس یک عدد دودویی
reverse current circuit breaker U مدارشکن جریان معکوس
complement U معکوس یک عدد دودویی
back titration U تیتر کردن معکوس
king's indian in reverse U هندی شاه معکوس
back turns of armature U سیمپیچی معکوس ارمیچر
one's complement U معکوس یک عدد دودویی
complements U معکوس یک عدد دودویی
inverted file U فایل معکوس شده
retroact U عمل معکوس کردن
What invert sugar U قند معکوس چیست
double quartan fever U نوبه ربع معکوس
retrogressing U ترقی معکوس کردن
retrogresses U ترقی معکوس کردن
inverse function U تابع معکوس [ریاضی]
reversed battery plate U صفحه باتری معکوس
shift the rudder U معکوس کردن سکان
inverse U تابع معکوس [ریاضی]
retrogress U ترقی معکوس کردن
retrogressed U ترقی معکوس کردن
inverting circuit U مدار معکوس کننده
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
backtracking U عمل پیمایش معکوس یک لیست
reversion U برگرداندن شیب معکوس دادن
reverse polish notation U نشان گذاری لهستانی معکوس
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
high back resistance diode U دیود با مفاومت معکوس بالا
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
high back resistance diode U دیود با مقاومت معکوس زیاد
converted U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
invert U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
count down U از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
to invert a fraction U برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
convert U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converting U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
reversed rolling moment U گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
aerodynamic blockage thrust reverser U وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
aerofoil type offtake regulator U دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
line voltage U ولتاژ خط
electric tension U ولتاژ
voltages U ولتاژ
voltage U ولتاژ
potential U ولتاژ
alternating voltage U ولتاژ C.A
total voltage U ولتاژ کل
voltage transformer U ترانسفورماتور ولتاژ
medium voltage U ولتاژ متوسط
voltage to ground U ولتاژ زمین
internal voltage U ولتاژ داخلی
voltage stabilization U تثبیت ولتاژ
voltage stability U ثبات ولتاژ
voltage source U منبع ولتاژ
mains voltage U ولتاژ شبکه
nominal voltage U ولتاژ اسمی
voltage relay U رله ولتاژ
normal voltage U ولتاژ عادی
voltage regulator U رگولاتور ولتاژ
voltage regulator U نافم ولتاژ
no load voltage U ولتاژ بی باری
main voltage U ولتاژ اصلی
load voltage U ولتاژ بار
ionization voltage U ولتاژ یونیزاسیون
insulation voltage U ولتاژ ایزولاسیون
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line drop U افت ولتاژ یک خط
input voltage U ولتاژ اولیه
limiting voltage U ولتاژ مرزی
primery voltage U ولتاژ اولیه
instantaneous voltage U ولتاژ لحظهای
line to neutral voltage U ولتاژ فازی
phase to neutral voltage U ولتاژ فازی
load tension U ولتاژ بار
line voltage variation U نوسان ولتاژ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com