Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to tap
U
ولتاژ مشخص کردن
[الکترونیک یا مهندسی برق]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
logic
U
ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
line voltage
U
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
located
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
unipolar
U
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions
U
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission
U
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
voltage regulator
U
تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance
U
موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
electrically
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
set up
U
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
powering
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
denoted
U
مشخص کردن
defined
U
مشخص کردن
definition
U
مشخص کردن
delineating
U
مشخص کردن
delineates
U
مشخص کردن
specifying
U
مشخص کردن
definitions
U
مشخص کردن
defines
U
مشخص کردن
defining
U
مشخص کردن
specify
U
مشخص کردن
identifying
U
مشخص کردن
denotes
U
مشخص کردن
lay down
U
مشخص کردن
denote
U
مشخص کردن
to create an image for oneself as somebody
U
مشخص کردن
specifies
U
مشخص کردن
individuate
U
مشخص کردن
delineate
U
مشخص کردن
identified
U
مشخص کردن
define
U
مشخص کردن
identify
U
مشخص کردن
identifies
U
مشخص کردن
earmarking
U
مشخص کردن
delineated
U
مشخص کردن
meaner
U
مشخص کردن چیزی
typified
U
بانمونه مشخص کردن
typifying
U
بانمونه مشخص کردن
criss-cross
U
با ضربدر مشخص کردن
typify
U
بانمونه مشخص کردن
frequency designation
U
مشخص کردن فرکانس
typifies
U
بانمونه مشخص کردن
mean
U
مشخص کردن چیزی
meanest
U
مشخص کردن چیزی
criss-crossed
U
با ضربدر مشخص کردن
criss-crosses
U
با ضربدر مشخص کردن
criss-crossing
U
با ضربدر مشخص کردن
call one's shot
U
مشخص کردن هدف
specifies
U
مشخص کردن ذکر کردن معلوم کردن
specify
U
مشخص کردن ذکر کردن معلوم کردن
specifying
U
مشخص کردن ذکر کردن معلوم کردن
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
margins
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
margin
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
costing
U
مشخص کردن هزینه عملیات
highlighting
U
روشن ساختن مشخص کردن
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
identified
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identify
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identifying
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
statement of charge
U
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
balisage
U
مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
identifies
U
مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
field
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
labels
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
beaufort scale
U
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
symbolic i/o assignment
U
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
dispatching priority
U
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
externals
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
fielded
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
labelled
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
fields
U
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
labeling
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
label
U
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود
positive
U
سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
characterizing
U
مشخص کردن منقوش کردن
characterizes
U
مشخص کردن منقوش کردن
characterized
U
مشخص کردن منقوش کردن
characterize
U
مشخص کردن منقوش کردن
characterised
U
مشخص کردن منقوش کردن
characterising
U
مشخص کردن منقوش کردن
characterises
U
مشخص کردن منقوش کردن
descriptor
U
کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
groups
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
regions
U
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
region
U
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
label
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
answering
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
labels
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
searches
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
restricts
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
labeling
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
answered
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
searchingly
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
restricting
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
answers
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
color code
U
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
answer
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
labelled
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
PID
U
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
declarations
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declaration
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
devices
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
declarative statement
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
formats
U
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
format
U
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
SGML
U
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
algebra
U
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
cryptographic
U
تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
scan
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans
U
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
voltages
U
ولتاژ
voltage
U
ولتاژ
total voltage
U
ولتاژ کل
line voltage
U
ولتاژ خط
potential
U
ولتاژ
electric tension
U
ولتاژ
alternating voltage
U
ولتاژ C.A
voltage to ground
U
ولتاژ زمین
voltage ratio
U
نسبت ولتاژ
electrode bias
U
ولتاژ استراحت
voltage regulation
U
تنظیم ولتاژ
electrode voltage
U
ولتاژ الکترد
medium voltage
U
ولتاژ متوسط
voltage transformer
U
ترانسفورماتور ولتاژ
voltage regulator
U
نافم ولتاژ
voltage stability
U
ثبات ولتاژ
voltage regulator
U
رگولاتور ولتاژ
useful voltage
U
ولتاژ موثر
voltage relay
U
رله ولتاژ
voltage source
U
منبع ولتاژ
transient voltage
U
ولتاژ ضربهای
main voltage
U
ولتاژ اصلی
transient voltage
U
ولتاژ لحظهای
transformer voltage
U
ولتاژ ترانسفورماتور
disruptive voltage
U
ولتاژ شکننده
distubing voltage
U
ولتاژ پارازیت
circuit voltage
U
ولتاژ مدار
interference vcoltage
U
ولتاژ پارازیت
bias
U
ولتاژ بایاس
generator voltage
U
ولتاژ ژنراتور
potential drop
U
افت ولتاژ
transient voltage
U
ولتاژ گذرا
discharge voltage
U
ولتاژ تخلیه
voltage vector
U
بردار ولتاژ
discharge voltage
U
ولتاژ دشارژ
voltaism
U
ولتاژ الکتریکی
potential regulator
U
نافم ولتاژ
voltage gradient
U
گرادیان ولتاژ
potential gradient
U
گرادیان ولتاژ
biases
U
ولتاژ بایاس
mains voltage
U
ولتاژ شبکه
nominal voltage
U
ولتاژ اسمی
normal voltage
U
ولتاژ عادی
potential regulator
U
رگولاتور ولتاژ
rated voltage
U
ولتاژ اسمی
voltage amplification
U
تقویت ولتاژ
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com