Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caretaker status
U
وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
noncontiguous facility
U
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
air landing facility
U
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
standby
U
منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys
U
منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
sleep
U
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleeping
U
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleeps
U
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
ready
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
readied
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
readying
U
که منتظر است تا قابل استفاده شود
wharfage
U
استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
buffer
U
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
mysticism
U
در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
qsam
U
صف بلاکهای منتظر برای پردازش که با استفاده روش دستیابی تربیتی بازیابی میشود
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
services
U
تاسیسات
plants
U
تاسیسات
plant
U
تاسیسات
facility
U
تاسیسات
installations
U
تاسیسات
installation
U
تاسیسات
facilities
U
تاسیسات
maintenance
U
تاسیسات
mos
U
حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
lighting plant
U
تاسیسات روشنایی
sports facility
U
تاسیسات ورزشی
sintering plant
U
تاسیسات زینتر
hospital benefit
U
تاسیسات بیمارستانی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
treatment facility
U
تاسیسات پزشکی
treatment facility
U
تاسیسات بهداری
three phase installation
U
تاسیسات سه فاز
fiscal station
U
تاسیسات سریال
telecommunication installation
U
تاسیسات ارتباطات
heating installation
U
تاسیسات حرارتی
border installations
U
تاسیسات مرزی
crane installation
U
تاسیسات بالابر
training facilities
U
تاسیسات اموزشی
critical facility
U
تاسیسات حساس
air facility
U
تاسیسات هوایی
air inst alations
U
تاسیسات هوایی
cooling plant
U
تاسیسات سردکننده
renewals
U
نوسازی تاسیسات
renewal
U
نوسازی تاسیسات
built in engine
U
موتور تاسیسات
confinement facility
U
تاسیسات زندان
naval establishment
U
تاسیسات دریایی
physical security
U
تامین تاسیسات
port installations
U
تاسیسات بندری
physical security
U
حفافت تاسیسات
active installation
U
تاسیسات فعال
radar installation
U
تاسیسات رادار
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
class i installation
U
تاسیسات اماد طبقه 1
class ii installation
U
تاسیسات اماد طبقه 2
high head plant
U
تاسیسات فشار قوی
power plant
U
تاسیسات جریان قوی
power plants
U
تاسیسات جریان قوی
power installation
U
تاسیسات جریان قوی
power generating plant
U
تاسیسات تولید نیرو
granulating plant
U
تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
inhouse work
U
کارهای داخلی تاسیسات
heat treating equipment
U
تاسیسات عملیات حرارتی
blast furnace plant
U
تاسیسات کوره بلند
inactive installation
U
تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
public works
U
تاسیسات عام المنفعه
nuclear power plant
U
تاسیسات انرژی هستهای
low voltage plant
U
تاسیسات فشار ضعیف
physical
U
فیزیکی مربوط به تاسیسات
agglomerating plant
U
واحد یا تاسیسات زینتر
air conditioning plant
U
تاسیسات تهویه مطبوع
low voltage installation
U
تاسیسات فشار ضعیف
ancillary facilities
U
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
anticipant
U
منتظر
inexpectant
U
نا منتظر
waiting
U
منتظر
anticipator
U
منتظر
anticipatory
U
منتظر
trray
U
منتظر
waiters
U
منتظر
waiter
U
منتظر
wistful
U
منتظر
expectant of
U
منتظر
cryptofacility
U
تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
open hearth plant
U
تاسیسات کوره زیمنس مارتین
high frequency heating equipment
U
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
roll up
U
جمع اوری کردن تاسیسات
dressing plant
U
تاسیسات تهیه سنگ معدن
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
continous tinning line
U
تاسیسات قلع کاری دائمی
awaited
U
منتظر بودن
abhide
U
منتظر بودن
awaiting
U
منتظر بودن
trray
U
منتظر شدن
to look out
U
منتظر بودن
await
U
منتظر بودن
awaits
U
منتظر بودن
sewerage requipment
U
تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
air inst alations
U
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
inactive beds
U
میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
air facility
U
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
low voltage system
U
شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
to look forward to something
U
منتظر چیزی شدن
hang about
U
در نزدیکی منتظر بودن
hold breath
U
منتظر یک اتفاق بودن
to wait for any one
U
منتظر کسی شدن
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
i await you
U
منتظر شما هستم
sweat out
<idiom>
U
با دلواپسی منتظر بودن
less than release unit
U
یکان منتظر حمل
hold one's horses
<idiom>
U
باصبوری منتظر ماندن
to look for anything
U
منتظر چیزی شدن
on deck
U
دونده منتظر نوبت
utility
U
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
impluse voltage testing plant
U
ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
stick around
<idiom>
U
همین دوروبر منتظر ماندن
we watched for his arrival
U
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
lie over
U
متمایل بودن منتظر ماندن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
abide
U
منتظر شدن وفا کردن
mark time
<idiom>
U
منتظر وقوع چیزی بودن
to wait for a favorable opportunity
U
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
abides
U
منتظر شدن وفا کردن
abided
U
منتظر شدن وفا کردن
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
to look forward to something
U
با خوشحالی منتظر چیزی شدن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
bide one's time
<idiom>
U
صبورانه منتظر فرصت بودن
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
to look forward to something excitedly
U
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to feverishly look forward to something
U
با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
cool one's heels
<idiom>
U
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
jobs
U
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
job
U
شماره یک کار در صف که منتظر پردازش است
wait
U
چشم براه بودن منتظر شدن
waited
U
چشم براه بودن منتظر شدن
waits
U
چشم براه بودن منتظر شدن
I'm looking forward to seeing you again.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
queues
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
readying
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
ready
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
queueing
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queued
U
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
readies
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
readied
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
Do you think it advisable to wait here
U
آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
I'm looking forward to your next email.
U
من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
To stand someone up .
U
کسی را قال گذاشتن ( منتظر ؟ معطل گذاردن )
I'm really looking forward to the weekend.
U
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
checks
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
queueing
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
Time and tide wait for no man .
<proverb>
U
زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
queued
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queues
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
it will pay to wait
U
به منتظر شدنش نمیارزد صبر کردنش ارزش دارد
queue
U
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
demands
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
demanded
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
queueing
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queues
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queue
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queues
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queued
U
صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
sequential access
U
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
queued
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queueing
U
مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
apron
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
inputted
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
contentions
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contention
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
hold
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com