Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kneeling position
U
وضعیت به زانو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buckled
U
زانو شدن خمیدگی زانو
buckle
U
زانو شدن خمیدگی زانو
buckles
U
زانو شدن خمیدگی زانو
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
alpha herculis
U
الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
U
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
U
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
knee high
U
تا زانو
trap
U
زانو
gooseneck
U
زانو
knapper
U
زانو
kneeler
U
زانو زن
hiza
U
زانو
goose neck
U
زانو
mooreup
U
زانو
geniculation
U
زانو
marrow bones
U
زانو
knee deep
U
زانو رس
marrow bone
U
زانو
knees
U
زانو
knee-deep
U
زانو رس
elbow
U
زانو
elbowed
U
زانو
elbows
U
زانو
knee
U
زانو
pipe bend or knee
U
زانو
kneehole
U
جای زانو
knee piece
U
زانو بند
popliteal tendon
U
پی زیر زانو
knee pan
U
کاسه زانو
knee joint
U
مفصل زانو
kneel
U
زانو زدن
kneeled
U
زانو زدن
knee hole
U
جای زانو
kneels
U
زانو زدن
genuflect
U
زانو خم کردن
genuflecting
U
زانو خم کردن
genuflects
U
زانو خم کردن
popliteus
U
ماهیچه پس زانو
genuflected
U
زانو خم کردن
popliteal artery
U
شریان پس زانو
patellae
U
کاسه زانو
patella
U
کشکک زانو
knees
U
زانو دارکردن
the water was overknee
U
اب از زانو میگذشت
overknee
U
از زانو گذرنده
knee-high
U
بلند تا سر زانو
hock
U
ختمی پس زانو
patella
U
کاسه زانو
kneecap
U
کاسه زانو
kneecaps
U
کاسه زانو
weak kneed
U
سست زانو
weak-kneed
U
سست زانو
kneepan
U
کاسه زانو
marrow bones
U
قاب زانو
patellae
U
کشکک زانو
knee cap
U
گنده زانو
genuflection
U
خم کردن زانو
knee
U
زانو دارکردن
genuflexion
U
خم کردن زانو
down on your knees
U
زانو بزنید
hercules
U
زانو زده
scutum
U
کاسه زانو
knee joint
U
زانو زانویی
herculis
U
زانو زده
marrow bone
U
قاب زانو
tendimitis
U
ورم زانو
tendinitis
U
ورم زانو
cross legged
U
چهار زانو
to bend the knee
U
خم کردن زانو
knee cap
U
کاسه زانو
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
hercules
U
بر زانو نشسته راقص
patellate
U
مانند کاسه زانو
patellar
U
مانند کاسه زانو
popliteal tendon
U
وتر پشت زانو پی
herculis
U
بر زانو نشسته راقص
knee pain
U
زانو درد
[پزشکی]
knee jerk reflex
U
بازتاب پرش زانو
patellar reflex
U
بازتاب پرش زانو
avalement
U
حالت فنری زانو
patellar tendon
U
زردپی کشکک زانو
knee-jerk
U
حرکت غیر ارادی زانو
kneehole
U
جای زانو ویادرزیر میزتحریر
to kneel
U
پیش کسی زانو زدن
bermuda shorts
U
شلوار کوتاه تا زیر زانو
to bow one's knee or back
U
زانو یا کمر کسی خم شدن
hamstrung
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
knuckle kneed
U
دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
hamstring
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
kow-towing
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
knee paddling
U
پاروزدن تخته موج با دست روی زانو
knock knee
U
کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
kill spring
U
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
kow-tow
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
tinga
U
پشتک به جلو با نیم خم زانو وچرخ فلک
kow-tows
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
knickers
U
شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
if the knee is affected
U
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
patelliform
U
مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
mantelletta
U
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
goose step
U
رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
surfer's knot
U
ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
body stocking
U
جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
body stockings
U
جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
knee drop
U
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
position
U
وضعیت
phase
U
وضعیت
qualities
U
وضعیت
quality
U
وضعیت
estate
U
وضعیت
positioned
U
وضعیت
attack conditon , bravo
U
وضعیت تک
attack condition , alfa
U
وضعیت تک
phased
U
وضعیت
phases
U
وضعیت
estates
U
وضعیت
attitudes
U
وضعیت
fate
U
وضعیت
stated
U
وضعیت
state-
U
وضعیت
status
U
وضعیت
fates
U
وضعیت
attitude
U
وضعیت
state
U
وضعیت
stating
U
وضعیت
situations
U
وضعیت
condition
U
وضعیت
states
U
وضعیت
manner
U
وضعیت
situation
U
وضعیت
configuration
U
وضعیت یا موقعیت
as it is
U
با وضعیت کنونی
summaries
U
خلاصه وضعیت
terrestrial
U
وضعیت زمینی
steady state
U
وضعیت پایدار
supervisor state
U
وضعیت نظارت
configurations
U
وضعیت یا موقعیت
wait state
U
وضعیت انتظار
zero wait state
U
وضعیت یک وسیله
ball game
U
شرایط وضعیت
input mode
U
وضعیت ورودی
idle position
U
وضعیت ساکن
ideal position
U
وضعیت ایده ال
estimated of situation
U
براورد وضعیت
ball games
U
شرایط وضعیت
status report
U
گزارش وضعیت
summary
U
خلاصه وضعیت
state
U
وضعیت چیزی
exception conoition
U
وضعیت استثنایی
axial position
U
وضعیت محوری
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
byte mode
U
وضعیت بایت
error condition
U
وضعیت خطا
central position
U
وضعیت مرکزی
cindition code
U
رمز وضعیت
edit line
U
خط گزارش وضعیت
duty status
U
وضعیت خدمتی
command mode
U
وضعیت دستوری
condition code
U
رمز وضعیت
control status
U
وضعیت کنترلی
device status
U
وضعیت دستگاه
appreciation of the situation
U
بررسی وضعیت
appreciation of the situation
U
براورد وضعیت
stating
U
وضعیت چیزی
states
U
وضعیت چیزی
stated
U
وضعیت چیزی
state-
U
وضعیت چیزی
dangerousness
U
وضعیت خطرناک
flight attitude
U
وضعیت پروازی
financial position
U
وضعیت مالی
final position
U
وضعیت نهایی
fate of goods
U
وضعیت کالا
advice of fate
U
اعلام وضعیت
fate of a collection
U
وضعیت طلب
air position
U
وضعیت هوایی
extreme position
U
وضعیت نهایی
ammunition condition
U
وضعیت مهمات
current ratio
U
وضعیت فعلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com