English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
state U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stating U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
optical U وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
encapsulated U دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
electrosensitive U کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
Internet U سیستمی که به چندین کاربر اجازه شرکت در محاوره میدهد که هر کاربر میتواند پیامی بفرستد و متن کاربر بعد را ببیند
interactive U سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
horizontal U میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
remoter U کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remotest U کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remote U کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
positional parameter U پارامتر وضعیتی
to revisit the situation U وضعیتی را بازدید کردن
toggle switch U سویچ چند وضعیتی
to get into U توی [وضعیتی] افتادن
to rehash something U وضعیتی را بازدید کردن
to be in a pickle <idiom> U در وضعیتی دشوار بودن
to fall into U توی [وضعیتی] افتادن
tandem U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
to languish U پژولیدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
tandems U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
to languish U هرز رفتن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
polarities U وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
polarity U وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
lock up U وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
toggle U سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
toggles U سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
to languish U ضایع شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to languish U فاسد شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to handle something U چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
spillage U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
spillages U وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
reverse U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversed U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverses U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversing U وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
steady state U مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
overflows U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
thrashing U وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
literate U که میتواند بخواند
non volatile U ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
application years U مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
detectors U وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detector U وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
NVRAM U ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
rising mine U مینی که میتواند به سطح اب بیاید
world is one's oyster <idiom> U هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
doubled U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled up U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
machine U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machined U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machines U کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
adders U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
chips U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
fielded U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
dynamic U مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
answer/originate U که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
dynamically U مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
chip U وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
adder U وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
smarted U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
burn through range U مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
smarter U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarts U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
bi fuel U موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
an economist of time U کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
alternative U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
counter check U چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
smart U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
alternatives U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
smarting U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smartest U ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
scope U محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
failures U متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
asr U وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
bucket U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bi directional U داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
failure U متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
T link U که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
buckets U فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
pickup field U زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
bounds U محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
wryneck U یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
originate answer U مدمی که میتواند هم پیامهارا تولید کرده و هم به انهاجواب دهد
microscopist U کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
also eligible U اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
astrodome U گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
fan U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanned U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fans U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanning U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
unprotected U بخشی از صفحه نمایش کامپیوتر که کاربر میتواند تغییر دهد
expansion U اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
writes U وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
write U وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
lander U فضاپیمایی که میتواند به ارامی روی سطح سیاره موردنظر بنشیند
ate U که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
YMODEM U بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
integer basic U نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
debt limit U حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
eighty column screen U صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
colours U کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
productive U مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
CD quality U چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
aggregate U بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
colour U کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
alphanumeric U عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
printed U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
prints U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
dynamically U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
industrial union U اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
aggregates U بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
parametric U وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی
meniscus U سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
variable delivery pump U پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
print U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
usenet U که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
fusible link U اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
perfectionists U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
perfectionist U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
addressing U بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
enclosing U گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
floating U UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
enclose U گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
doubled up U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
doubled U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
graphic U تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
fix U فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
child U یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
fixes U فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
capacitor U وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opened U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
encloses U گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
opens U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
multimedia U کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
duty rated U بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
scalable font U روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند
inductance U اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
library U 1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
libraries U 1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
freed U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
VHD U نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
freeing U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
interval timer U شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com