English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reviving U وصول مطالبات سوخت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
del credere agent U نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
collecting books U وصول مطالبات
collecting debts U وصول مطالبات
collection charge U هزینه وصول مطالبات
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
statement of affairs U وصول مطالبات و دیون واموال تاجر ورشکسته
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
outstanding claims U مطالبات
vertification of debts U تشخیص مطالبات
verification of debt U تشخیص مطالبات
claimed U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claim U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claims U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claiming U مدعی به مطالبات ادعا کردن
settlement by abandonment U تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
balance of external U liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
hierarchy of claims U اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
bad debts U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debt U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
recovery U وصول
recoveries U وصول
reception U وصول
collection U وصول
collections U وصول
receptions U وصول
recover U وصول کردن
collection fee U هزینه وصول
recovery U وصول جبران
levied U وصول مالیات
levies U وصول مالیات
certificate of receipt U گواهی وصول
levy U وصول مالیات
recipients U وصول کننده
recoveries U وصول جبران
levying U وصول مالیات
outstandingly U وصول نشده
collection order U دستور وصول
outstanding U وصول نشده
recovers U وصول کردن
come at able U قابل وصول
recovering U وصول کردن
collection charge U هزینه وصول
collection charges U هزینه وصول
collect U وصول کردن
cleared cheque U چک وصول شده
acknowledgment U اعلام وصول
collectable U قابل وصول
receipts U وصول کردن
receipts U اعلام وصول
receipt U وصول کردن
receipt U اعلام وصول
collectible U قابل وصول
accessibility U قابلیت وصول
recipient U وصول کننده
recoverable U قابل وصول
collects U وصول کردن
collecting U وصول کردن
acknowledgement of receipt U اعلام وصول
levier U مالیات وصول کن
feasible <adj.> U قابل وصول
workable <adj.> U قابل وصول
doable <adj.> U قابل وصول
recvery U استرداد وصول
makable <adj.> U قابل وصول
achievable <adj.> U قابل وصول
to get in U وصول کردن
accession U تابع وصول
accessible U قابل وصول
line of approach U راه وصول
makable [spv. makeable] <adj.> U قابل وصول
executable <adj.> U قابل وصول
possible [doable, feasible] <adj.> U قابل وصول
receive U وصول کردن
get in U وصول کردن
manageable <adj.> U قابل وصول
makeable <adj.> U قابل وصول
practicable <adj.> U قابل وصول
contrivable <adj.> U قابل وصول
receives U وصول کردن
cashes U وصول کردن نقدکردن
cashing U وصول کردن نقدکردن
acknowledgments U اعلام وصول رسید
acknowledging U اعلام وصول کردن
acknowledgment U شماره اعلام وصول
cash U وصول کردن نقدکردن
good dept U طلب وصول شدنی
accessible U در دسترس قابل وصول
cashed U وصول کردن نقدکردن
receivable U قابل وصول پذیرفتنی
publican U مامور وصول مالیات
publicans U مامور وصول مالیات
acknowledge U اعلام وصول کردن
irrecoverable U غیر قابل وصول
good debt U طلب وصول شدنی
acknowledges U اعلام وصول کردن
solvency U قابل وصول بودن
debt collector U وصول کننده طلب
collecting bank U بانک وصول کننده
acknowledgement U اعلام وصول رسید
debt enforcement U درخواست طلب وصول
receipt U اعلام وصول نمودن
acknowledgements U اعلام وصول رسید
receipts U اعلام وصول نمودن
irrecoverably U بطور وصول نشدنی
acknowledges U وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledging U وصول نامهای را اشعار داشتن
acknowledgement U خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgements U خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgments U خبر وصول نامه سپاسگزاری
accessibility U دستیابی پذیری قابلیت وصول
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
collection of premiums U وصول اضافه ارزش سهام
bad debt U طلب غیر قابل وصول
bad debts U طلب غیر قابل وصول
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
lien U حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
bad dept U طلبی که امکان وصول ان کم باشد
acknowledge وصول نامه ای را اظهار داشتن
acknowledging U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
cod U وصول وجه در موقع تحویل کالا
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
acknowledge U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
acknowledges U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
pillotage U وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
tonnage rent U حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
debt collection for realisation U property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
recevied for shipment bill of exchange U بارنامهای که مبین وصول کالا برای حمل است
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
feminism U عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
power fuel U سوخت
stoker U سوخت
propellant U سوخت
propellants U سوخت
gasoline U سوخت
catabolism U سوخت
burner frame U سوخت
combustion U سوخت
dissimilation U سوخت
fueled U سوخت
fuelling U سوخت
fuels U سوخت
firing U سوخت
fuelled U سوخت
fuel U سوخت
pocket judgment U سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
burners U سوخت پاش
chemical fuel U سوخت شیمیایی
fuels U سوخت موتور
atomisers U سوخت پاش
oil firing U سوخت روغنی
tankers U مخزن سوخت
rocket fuel U سوخت راکت
rocket fuel U سوخت موشک
fuelled U سوخت دادن
colloidal propeller U سوخت کلوئیدی
atomisers U سوخت افشان
raw fuel U سوخت خام
carburator U سوخت رسان
fuelled U سوخت موتور
burner U سوخت پاش
solid fuel U سوخت جامد
atomizers U سوخت افشان
atomizer U سوخت پاش
atomizer U سوخت افشان
motor fule U سوخت موتوری
fuel gas U سوخت گازی
fuel grade U درجه سوخت
fuel injection U سوخت رسانی
fuel manifold U چندراهی سوخت
fuel meter U سوخت سنج
fuel pump U پمپ سوخت
fuel storage U انبار سوخت
fuelling U سوخت موتور
fuel tank U مخزن سوخت
fuel tap U شیر سوخت
fule injection U تزریق سوخت
fule pump U پمپ سوخت
fule pump U تلمبه سوخت
fuel filter U صافی سوخت
fuel engineering U مهندسی سوخت
fuels U سوخت دادن
metabolical U سوخت وسازی
liquid fuel U سوخت مایع
fuelling U سوخت دادن
feed tank U مخزن سوخت
it excited my pity U دلم سوخت
firer U سوخت انداز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com